من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"یاد ایام"


کودکی رفت 

و جوانی نیز هم 

کاش من جا کامده بودم 

 در دل یک خاطره 

از کودکی 


"پونه شاهی"

***********


کودکی رفت 

و جوانی نیز هم 

کاش من جا می ماندم 

 در دل یک خاطره 

از کودکی  ام

 وسط 

ظهر  تابستانی که 

تن  ظهر کمی داغ تر از کاسه ی آش

کاش من  جا می ماندم 

...

سالها می گذرد

 من ام و یاد ایام 

 و همین  کوچه ی پیر 

و 

ظهر تابستانی

که تن ظهرکمی 

سردتر از سردترین سرداب است ...


"پونه شاهی " 

23 شهریور 95

 



نظرات 3 + ارسال نظر
مجیدوفادار پنج‌شنبه 1 مهر 1395 ساعت 12:16

سلام
شماره کفش وشماره شناسنامه و پلاک خونشون همه شون رو هم دارم
چی خیال کردی؟

سلام و درود
آفرین بر شما

ملاحت شنبه 27 شهریور 1395 ساعت 13:14 http://berangebaran13.blogfa.com

چه‌قدر تو به من می‌آیی

چه‌خوب من، بزرگ شده‌ام!



چه‌قدر تو را داشتن شیرین است

چه‌قدر شیرینی به چشم‌هایِ تو می‌خورد

شیرینی‌ای بیشتر از چای شیرین

حتا بیشتر از چای با قندهایِ یواشکی

‌کودکی‌هایِ خیلی

چه‌قدر تو به من می‌آیی

چه‌خوب من، بزرگ شده‌ام!



دارم کنارِ تو راه می روم،

دستت چه ناز، ظریف است

انگار می خواهد بوس کند،

بغل کند

آن‌قدر که آدم خجالتش بریزد وُ

شرمَ‌ش آب شود

صدایَ‌ش باز شود وُ

فریادش شروع به گفتنِ نامت کند!

به گفتنِ نامِ تو

قبلِ هر، دوسِ‌ت دارم

به گفتنِ نامِ تو

بعدِ هر دوستت دارم خیلی

چه‌قدر تو به من می‌آیی

چه خوب من، بزرگ شده‌ام!



چه کِیفِ خوبی دارد

کنارِ تو پاییز را ریختن

کنارِ تو برگ را نوشتن

کنارِ تو خوب بودن،

خوبی کردن

چه‌کیفِ خوبی دارد

کنارِ تو برف را، آدم برفی را

وَ بهار وُ هرچه خوب را،

دوست داشتن !



چه خوب بزرگ شده‌ایم

چه‌قدر به‌هم، می‌آییم!



دارم کنارِ تو خودم را خواب می‌بینم.



"افشین صالحی"


درود

من رازی را پنهان نکرده ام!
من
رازی را پنهان نکرده ام!
قلبم کتابی است ...
که خواندنش برای تو آسان است.

من
همواره تاریخ قلبم را می نگارم؛
از روزی که در آن
به تو عاشق شدم !

"نزار قبانی"
درود و سپاس بانو

مجیدوفادار سه‌شنبه 23 شهریور 1395 ساعت 14:23

سلام پونه

تو دوچرخه سوار هم بودی ما خبر نداشتیم؟؟

بلدی تک چرخ هم بزنی ؟؟

دوچرخه ات ترک هم نداره وگرنه ترکت سوار میشدم میرفتیم دختربازی

از خسرو هم خبر ندارم
ایشاله اون کامنت ها دروغ باشه و خسرو برگرده به زودی یکم بی مودب بشم باز

سلام و درود جناب وفادار
بچه که بودم حرفه ای بودم ولی خیلی گذشته الان فقط با کمکی می تونم دوچرخه سواری کنم
انشاالله که دروغ باشه و ایشون حالشون خوب باشه
تعجب میکنم شما شماره ی همه ی دخترا رو دارید ولی شماره آقا خسرو رو ندارید ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد