من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"آلزایمر"


Foto:Pooneh.Shahi


مرد همسایه 
هیچ نداشت
جز الزایمر 
هر روز می شست
لباسهای شسته شده اش را ...

پونه شاهی”

نظرات 2 + ارسال نظر
مجیدوفادار یکشنبه 11 مهر 1395 ساعت 14:08 http://vafadarfaz.blogfa.com/

سلام
بابا لااقل اون لباس زیر ها رو از روی بند جمع میکردی

سلام و درود
خونه روبروی آپارتمان خواهرم بود همسایه اونور خیابونشون نمیشد بگم لباسا رو جمع کنید میگفت شما عکس نگیر

ملاحت پنج‌شنبه 8 مهر 1395 ساعت 09:36 http://berangebaran13.blogfa.com

بدون تو گریستم
تمام شب ها را
تمام روزها را
نمی توانم برای تو سالگردی بگیرم
تمام تاریخ عزادار توست
تمام روزها
خورشید را ندیدم بعدتو
پشت ابرها مانده بود
مرا هم بسوی خودت دعوت کن
زمین یخ کرده است
مردم سالهاست صبح را ندیده اند
تا اشکهای من هست
دریاها خروشانند

نزار قبانی
..............................

هر شب تو را بی جستجو می یافتم امــــــــا

نگذاشت بی خوابی بدست آرم تو را امشب

ها ... سایه ای دیدم شبیهت نیست اما حیف

ایکاش می دیدم به چشمانـــــم خطا امشب

هر شب صدای پای تو می آمد از هر چیز

حتی ز برگی هم نمی آید صــــدا امشب...
از حضرت محمد علی بهمنی عزیزدل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد