من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"همیشه فراموشی بد نیست"


Photo by:Pooneh.Shahi


فراموشی  بیماری خوبیه
گاهی بهتره فراموش کنی گاهی بهتره فراموش بشی گاهی بهتره خودت رو به فراموشی بزنی
 آدمها  دو رنگ نیستند آدمها رنگهای زیادی دارند
 تو باید سعی کنی بین تموم اینها ؛ آدم باشی  نه اینکه ادای آدم بودن رو در بیاری 
گاهی فشارهای زیادی بهت وارد میشه سعی نکن همه ی دنیا رو تغییر بدی  سعی نکن همه رو راضی نگهداری ؛نمی تونی ...
برای همین باید یاد بگیری فراموش کنی  فراموشی دوای تمام دردهاست
 به گذشته ؛ به فردا ؛فکر نکن ...
فقط  به همین  لحظه که هستی توجه کن 
نمی دونی تو 
نمی دونم من 
که یک ساعت دیگه 
هستی ؟؟؟ هستم ؟؟؟ 

""من

پری کوچک غمگینی را میشناسم
که در اقیانوسی مسکن دارد

و دلش را در یک نیلبک چوبین
مینوازد آرام، آرام

پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد

و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد"

 (از  فروغ عزیزم  فرخزاد)


یا حق 
5 دی 95 
"پونه شاهی "
نظرات 10 + ارسال نظر
خسرو سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 21:10 http://khane8tom.blogsky.com

. درود . . من از زلال غم آلود مهتاب . . از دشت بیکران
. سکوت . . آیا به روشنی خواهم رسید ؟ . . شب در
. حصارهای بلند سنگی خشم . . در عمیق خویش . .
. به بندم کشیده است . . دورم ز مهربانی روزهای خوب
. نشنیده ام صدای گرم نوازشی .
. . . . از شعر بلند [ وقتی نمی شنیدم ] آمدم . برای
. ستایش تو . . شهامت تو . . که سادگی و صداقت
. را می آموزی . . و می پذیری اگر به کامت نباشد
. سروده زیبایت را پست کن . متشکرم .

من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت
شب
حرف می زنم
اگر به خانه ی من آمدی
برای من
ای مهربان !
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم ....

از فروغ جان فرخزاد

سپاس از حضورتون

گنجینه خلوت من سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 10:50 http://marjandabiri.blogfa.com/

بی تو زبان دل مرا شرح فراق کو...

آسمان شب مرا نور چراغ کو...

بی تو کنار خلوت خود خیمه می زنم

آن هیمه بجا مانده از خیل یار کو...

بی تو وجود مرا غصه می درد

آن خنده های از دل و بی اختیار کو...

باید خیال خام عشق تو را از سر بدر کنم

این بار باید شعر فراموشی زبر کنم

سلام و درود
به به بسیار عالی بود
احسنت به شما و این سروده ی زیباتون
ممنون از حضور گرم تون
این روزا دلم که می گیره می رم بهشت زهرا و راه می رم
مرده ها ازم می پرسن که چرا زنده مونمی میرم

موندم اگه خدا نباشه کنارمن آخر این قصه چی می شه
عاقبت شاهی که سرباز نداره و بی تاج وتخته چی میشه ...

مجیدوفادار سه‌شنبه 7 دی 1395 ساعت 08:15

سلام پونه
صبح بخیر
متاسفم از این آدمهای مریض اما بنظرم اینا تموم نمیشن و نوعی حسادت وووو
اتفاقا واسه نگار دوست وبلاگی دیگرم هم از همین نوع کامنت گذاشته و...
اونم دیشب واسم خصوصی کامنت هاشو کپی کرده
اگه بخوای زود بهم بریزی زود بترسی و خالی کنی اون موفق شده
پس بنظرم بیخیال باش
و هیچ توجهی نکن
بازم هرجور صلاحه
تو خواسته باشی چشم دیگه کامنت ساده میدم اما نباید به اینجور آدمها بها داد و بهشون بفهمونیم شما درست گفتین و ما محکوم شدیم
اینجا دنیای مجازیه
یعنی همش درووغه حتی معلوم نیست اونکسی که کامنت میذاره دختره یا پسره یا....

سلام و درود
به هر حال آدمها به راحتی می تونند دیگران رو محکوم کنند و برچسب بزنند و ناراحتشون کنند ولی هیچ وقت سعی نمی کنند که با عث خوشحالی دیگران بشن ... من متاسفم که دستاورد این سی و خورده ای سال فقط و فقط برچسب زدن و اختلاس کردن شده و بس ...

نیلوفر دوشنبه 6 دی 1395 ساعت 10:22 http://nafasi76.blogfa.com

بسلامتی دخترای بامعرفت ...
دوتارفیق عاشق یک دخترمیشن


دختره میگه من2جام مشروب برای شمامیارم ...


تویکیش زهرریختم هرکس زنده بمونه اون بامن ازدواج میکنه...!


رفیق اولی میخوره میگه : بسلامتی این که من بمیرم ورفیقم به عشقش برسه


رفیق دومی میخوره میگه : بسلامتی این که من بمیرم ورفیقم به عشقش برسه


بعددختره یه پیک میخوره میگه زهرتواین بود!


میخورم بسلامتی رفاقت این دورفیق که هیچوقت به هم نخوره...!

بسلامتی هر چه با معرفت
همیشه وفاداری و گذشته که جاویدان می مونه و آدم رو وادار به انجام کارهای خوب میکنه
مرد نکو نام نمیرد هرگز...

نیلوفر دوشنبه 6 دی 1395 ساعت 10:22 http://nafasi76.blogfa.com

چشمامو بستم از کنارش رد شدم
چشماشو بسته تا نبینه بد شدم
هر کاری میکنم ازم نمیگزره
حسی که بین ماست از عشق بیشتره....

عالی بود به به چه ترانه ی قشنگی من عاشق ترانه و ترانه سرایی ام مرسیکه برام گذاشتیش

نیلوفر دوشنبه 6 دی 1395 ساعت 10:22 http://nafasi76.blogfa.com

گاهی وقتی یه دختر میپرسه چی بپوشم؟ منتظر اینه که عشقش بگه حق نداری اون لباس تنگت رو بپوشی یا اون ساپورت لعنتیت رو... افتاد ضعیفه؟؟؟
بعد دختره لج کنه ( البته تو دلش داره قند آب میشه) و بگه هر چی دوست دارم میپوشم به تو هم ربطی نداره... بعد آخر سر سنگین ترین لباسش رو بپوشه و بگه تموم لباس های دنیا فدای یه لبخندت..

نیلوفرجان احساسات قشنگ و صاف و صادقانه و خوبی داری درود بر تو امیدوارم به عشقی که دوست داری وشایسته ات باشه برسی آمین

نیلوفر دوشنبه 6 دی 1395 ساعت 10:21 http://nafasi76.blogfa.com

بــه نــظــر مــن مَــرد بــاس هــر شـب دَس خــانــومـشـو بـگـیـره و
بـبـره لـب پـنـجـره بـگـه....
سـتــاره هــای اسـمــونــو نـیگـاه کـن ...اونــم مـاهـشـونــِـ...
حــالــا مــنــو نــیـگــاه... تــو هــم مــاه مــنــی....
ای بـســوزه پــدر زن ذلــیــلــی:))))

عشق خوبه
و زبان عشق همیشه و همه جا و برای همه ی آدمها یکسان نیست
ودر هر زبانی و در هرجایی و در هر کسی که ببینی زیباست

نیلوفر دوشنبه 6 دی 1395 ساعت 10:21 http://nafasi76.blogfa.com

گاهی وقتا زندگی یعنی دوست داشتن تو

بی هیچ امیدی برای داشتنت !

سلام و درود
خوش اومدی نیلوفرجان به وبلاگ من

ملاحت یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 19:17 http://http://berangebaran13.blogfa.com

هیچ صیادی

در جوی حقیری

که به گودالی می ریزد

مرواریدی صید نخواهد کرد.



"فروغ فرخزاد"
..........................................
سلام
حالتون خوبه؟
امیدوارم که شادو سلامت باشید.
اشعارتون مثل همیشه وبیش از قبل زیبا وتاثیر گذارهستند.
و همچنین تصاویر بسیار هنرمندانه..درود بر شما

مدتی به علت بیماری و الان به دلیل رسیدن به ایام امتحانات و مشغله های کاری حضورم کم رنگ شده

سپاس از حضورتون

سلام و درود ملاحت جان
امیدوارم که مشکل حادی نبوده باشه و رفع کسالت شده باشه انشاالله ...کارت مقدسه و خودت هم می دونی که معلمی بهترین شغله درود بر تو و قلب مهربونت
موفق باشی و سلامت و پیروز عزیزم

میثم یکشنبه 5 دی 1395 ساعت 14:47

سلام پونه!
خیلی خوب بود. فقط سوال شد برام...فراموشی ممکنه گذشته رو قایم کنه ولی آینده و به قول تو، فردا با فراموشی کاری داره؟
اما در کل حرفت درسته و شعر فروغ هم عالی بود.
مقسی.

سلام و درود
ممنونم که وقت گذاشتی و خوندی ...فراموشی برای گذشته خوبه ولی برای حال و آینده بده راستش حتی برای گذشته هم بده خوب که فکر کنی میبینی نباید بادت بره کجا و چرا زخم خوردی تا دوباره زخمی نشی ...فقط باید زیاد رو زخمهای گذشته تمرکز نکنی فکر نکنی ... آینده هم که خوب نباید دغدغه فردا رو داشت چون خدا هست و خدا هست و خدا هست ...
سیل ووپله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد