من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"آرش تیر نه بلکه جان در کمند دارد"

photo by: Pooneh.Shahi

دربند 

و 

  بند بند جهان 

در بند آرش 

بند 8 

ساعت به وقت اوین 

می نوازد 

در سالن 10

78 بار

79 بار

.

.

روزه  می گیرند

حتی میله ها 

مرگ می خندد

 به تمام این لحظه ها 

دربند کیست ؟

ما یا شما ؟

بابی  ساندز هم حتی 

 در خاک می خندد 

 به  حکم بریده شده  برای  شما  ...


"پونه شاهی "

12 دی 95


+ تقدیم به آرش صادقی  و همه ی هم جرمانش 

نظرات 8 + ارسال نظر
ایمان پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 18:42

خوش اومدید

خسرو پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 12:28

. درود . . دیگر دارد دیر می شود . .. بگمانم . سخت
. درد میکشی . و بیماری بی رحمانه از پا انداخته ات .
. وگرنه . . تا بحال اینگونه نبوده ای . . آرزویم سلامتی
. شاعره لحظه های حساس است .
. یادت می آید . اولین روزها که من بودم . . تو . . و دیگر
. هیچکس !! . . حالا دوستان بی تاب تواند .
. با همه ی سختی بیماری . . . کلامی . نازنین .

سلام و درود
ممنون که بیادم بودید واقعا حال عجیبیه یه سرماخوردگی ساده که حدود 14 روز طول کشیده یه روز خوب میشم روز بعد باز بدتر خوب من قانقاریا نگرفتم ...ینی به هر کی بگی ی سرماخوردگی اینقد ازپا درات اورده بهت میخنده سه روزم نرفتم شرکت فایده نداشته

خسرو چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 20:02

. درود . خبری از تو مرا نیست که نیست . نکند بردنت
. نزد آرش !! . . بگو کمپوت چی دوس داری برای ملاقات بیاوریم .
. و حالا . جدی . . . چه خبر ؟؟ و چرا سکوت ؟؟

درود و سپاس مرسی حداقل شما حالمو پرسیدی خیلیا که فقط حالمو میگیرن

محزونی دوشنبه 13 دی 1395 ساعت 09:40

درودی شکر بار نثارتون

بکدام حکم می ایرادی ای بانو از چه می نالی
*****
جنگل از آواز جهالت خسته شد
گوشها را بادستِ سبزتفکر گرفت
وچشمانِ طراوت رابست
واژه ی وحشی را از خود راند
وگرگ را به محبت نقش زد
وخون را بر تارک تقدس پاشید
وپاکی چشمه را
به دختر ک کولی سپرد
وداد زد
وای بر من
حصاری را در آن سوی وجدان می بینم
که بر آن نوشته اند زندان.
و آنسو
آزادی را بدرختی بسته اند
تا رها نشود


ر استشو بخوای منکه نفهمیدم چی شد اگه از ین نوشته چیزی دستگیر شد به منم بگو

لبتون خندون

سلام و درود بر شما
این قسمتش رو خیلی دوست داشتم :
:آزادی را بدرختی بسته اند
تا رها نشود...
درود و سپاس استاد

sophia دوشنبه 13 دی 1395 ساعت 00:57

سلام و درود بر شما
برای این هموطن آزادیخواه و فهیم آرزوی سلامتی و آزادی از حبس را دارم. من متوجه نمی شوم میان این همه زندانی سیاسی و شرایط خفقان و فشار و تهدید؛ منشور حقوق شهروندی دیگر چیست!! ان کسانی که حق شان را می شناسند در اوین مهمان نظام هستند..

سلام بر سوفیای عزیز خوش اومدی
منشور حقوق شهروندی برای ویترینشونه که خوب نشون بدن همین و بس ...
درود بر تو

خسرو یکشنبه 12 دی 1395 ساعت 19:42

. درود . . . دوستان را با انگشت بشمار !!!!
. ببین که به کدامین . . . بجز مجیدخان . . سرزدی
.... ترسم به عجز حمل نمایند وگرنه من
. . . شرمنده می کنم به تحمل زمانه را . . !!!! .

درود ... واقعا اینطور فکر میکنید ؟ من هر بار که برای ایشون تو پستشون کامنت گذاشتم برای شما و بقیه هم گذاشتم ...

خسرو یکشنبه 12 دی 1395 ساعت 19:37 http://khane8tom.blogsky.com

. درود . به سوفیا که سر نمیزنی . . بمن که سر نمیزنی
. به رویای عزیز که سر نمیزنی !!! . . واقعا متحیرم !!!!!! .
. دیدی گفتم . آن شعر مترسک . شایسته شما نیست .
. یا اگر می خواهی ادامه اش بدهی باید رویش کار
. کنی . . . . اینک . شاعر . . روی ایوان حوادث . .
. شاهکار دیگری در کمند قلم دارد . همچون آرش هایی
. از نسل آرش . که جان در کمان دارد .
. آفرین . . . من . سوفیا و رویا را هم فراموش نکن

سلام و درود
ای غر غرو من بجز رویای عزیزم که هر چه گله کنه حق داره به شما و سوفیا و چند نفر دیگه سر زدم یه پست اسم ببرید که نظر نداده باشم ؟ این هفته هم کلا داغون بودم هم جسمی هم روحی سرمای بدی خودم هم جسمی هم روحی باید یه کم رعایت حال بقیه رو بکنی جناب خسرو یهو حمله نکن شاید مشغول مردن ام بودم

ملاحت یکشنبه 12 دی 1395 ساعت 11:40

سپاس از نگاه عمیق واندیشه بلندت بانو

راستش دنیا با همه خوشگلیهاش به نظرم جای قشنگی برای زندگی نیست

سپاس که می آی و می خونی و همراهی میکنی عزیز دل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد