من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"جز تو"

Photo  by:Pooneh.Shahi

کسی مرا صدا نخواهد زد 


کسی مرا مامنی نخواهد بود


کسی مرا به کوچی  نخواهد برد


مگر صدای او 

مگر پناه او 

که من با او 

آرام  خواهم شد 

نور خواهم شد 

ذره ای در آسمان ها 

همدم خورشید خواهم شد !!!



"پونه شاهی "

14 بهمن 95




نظرات 9 + ارسال نظر
رویـــــROYAـــا جمعه 22 بهمن 1395 ساعت 22:25 http://mynicedream.mihanblog.com

سلام
مطالبتان را خواندم وهمچنین تعدادی از کامنتها را

هL بر ف بازی وهم فرشته ها هرگز نمی میرند ..
عالی بود وخواندنی ....
تصویر پرنده نیز زیبا بود ومکمل مطالب زیبای شما

از همین جا به مهر بانو عزیز هم سلام عرض میکنم

موفق باشید

سلام بر رویای عزیز
خوش اومدید به وبلاگ من
ممنون از وقتی که گذاشتید و خوشحالم که از بعضی مطالب و تصاویر خوشتون اومده
مهربانوی عزیز جاش توی قلب تک تک ماست
سلام و درود بر مهربانوی عزیز دل
و سپاس و درود از حضورگرمتون

نفیسه پنج‌شنبه 21 بهمن 1395 ساعت 10:45 http://barani24.blogfa.com

به زندگی سلام کن
تو را نگاه می کند
به آفتاب دیده اش
هزار روز روشنی
سپیده را روان ببین
زلال هر دقیقه را
به چشمهٔ زمان ببین

به زندگی سلام کن
تو را سلام می دهد

فریبا_سعادت

صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شب ها در سینه ام می دوی

کافی ست کمی خسته شوی
کافی ست بایستی

از گروس عبدالملکیان

مجیدوفا سه‌شنبه 19 بهمن 1395 ساعت 13:13 http://vafadarfaz.blogfa.com/

سلام پونه شاهی شاعر

خوبی؟
میگم از شرکت چ خبر ؟ ورشکستش نکردی هنوز

عکس ات زیباست
ولی وضوحش کمه

سلام و درود جناب وفادار
من شاعر نیستم ولی دوست داشتم که بودم :)
ممنونم خدا رو شکر
نه خدا رو شکر شرکت وضعیتش خوبه
ممنونم بابت عکس
این حالت فوکوس کردن میگن که پرنده و.اضحه افتاده و بقیه تار اون شکلهای دایره شکل ناواضه پشت پرنده اسمش بوکه ست که تو این تصویر بوکه های خوبی ایجاد شده .
ممنون از حضورو نظرتون جناب وفادار
موفق باشید و موید

خسرو دوشنبه 18 بهمن 1395 ساعت 21:12

. درود . امروز در برابر گفتاری قرار گرفتم . . که بی هیچ
. کیشی . مات شدم . . . شاید شما هم .
. تن های هرزه را سنگسار می کنند
غافل از آنکه شهر پر از فاحشه های مغزی است
کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه
:
در تضادند غم من و پریشانی تو
سفره فقر من و سفره مهمانی تو

روزی آید که خدا حکم کند مابین
پینه دست من و پینه پیشانی تو
. . حیفم آمد . برایت ننویسم . شب بخیر .

من یک زن خوشبختم
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
و تو که هر روز به پنجره ی اتاقم پیله می کنی
یک روز
پروانه ای خوشبخت می شوی

با این همه
دروغ عنکبوتی ست
که مدام
در دهانم تار می تند

از منیره حسینی

سلام و درود بر شما جناب خسرو خان
به دل نگیرید دنیاست دیگر ...
شاد و سر زنده باشید و قلمتان همچون همیشه پر بار
سروده ی زیبایی بود عالی ممنونم

مجیدوفا دوشنبه 18 بهمن 1395 ساعت 14:16

دل به غم دادن و از یاس سخن گفتنها
کار آنهایی نیست که خدا را دارند
پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی میخواند که خدا هست خدا


درود بر پونه شاهی عزیز
همشهری خوبم

رسول یونان :
آتش و آدم


ترکیبی نامتجانس است


من از میان این آتش گر گرفته


در رویاها و عشق ها


غیر ممکن است سالم برگردم


بازگشت من


اندوه بار خواهد بود


کاش مثل نان بودم


چه زیبا بر می گردد

از سفر آتش!

سلام و درود بر جناب وفادار گرامی
درود بر شما

محزونی نامقی یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 12:50

درودتانباد گل پونه ی عزیز
اگر بنده شما مهربانان را نداشتم ،چه کسی مرا اینقدر تشویق میکرد جناب فیضی از یکطرف روئاخانم ازدیگر وسوی وشماو....
جناب فیضی دراوجِ فروتنی خجل می فرمایند ، بهر حال از لطف همگی ممنونم.
اینهم غزلی که قولس را داده بودم:


آوایِ زندگی
در آسمانِ صافِ تغزّل ستاره ای
گل واژه هایِ شعرِ مرا استعاره ای
برترزآفتابی و خورشید سر به زیر
آنجا که چشمِ ذاتِ تو دارد نظاره ای
تو خود قدیمی و همواره نو پدید
هر لحظه نو به نوتو مجدد، دوباره ای
راز ِ لطیفِ گل ،وزاحسان ذلال آب
روحِ طلای ناب، بدلِ سنگ خاره ای
آوای ِزندگی ، ترنمِ زیبایِ آبشار
سِیرِ نکویِ عشق و صفایِ هماره ای
آهنگِ دل فروزِ زمانی به هر کران
وقتی اذان جوانه زند از مناره ای
ای هستِ هست وعدم،باحضورِ تو
دیگرچه جایِ دلخوشی از استخاره ای
هرگه دلم گرفت ، تودادی تسلی ام
زیرا که التیام، به عمق شراره ای
محزونی کس نگفت :کِی شاعِرغریب
خود در وسیعِ عالم معنا چکاره ای

پویا وبرقرار باشید
15/11/95

سلام و درود بر استاد محزونی گرانقدر

بسیار زیبا سرودید
درود بر شما و قلمتان مانا و سبز
******
نه امپراطورم

و نه ستاره ای در مشت دارم

اما خودم را

با کسی که خیلی خوشبخت است

اشتباه گرفته ام

و به جای او نفس می کشم

راه می روم

غدا می خورم

می خوابم و...

چه اشتباه دل انگیزی...

شعر از : رسول یونان

ملاحت یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 12:30 http://berangebaran13.blogfa.com

از این همه ماه
که در آسمانت ریخته است
مگر که سه آفتاب به هم فشرده
از پس زیبایی هایت برآیند.



چشمانت

دو رودخانه ی تشنه اند

که از پس نیزارهایش

محموله ی ممنوعی حمل می شود.



از این همه برف

که دندانت را سفید کرده است

چه برف گرانی

آسمان به زمستان مدیون است.



دست‌هایت

شکل و شمایل بخشیدن‌اند

گوش‌ات

دو نقشه پیچاپیچ

برای پنهان کردن رازها، رویاها.



مگر اشتیاق بی سببی

خطوط تنت را

چنین کشیده که تکرارش ممکن نیست.



خدایا!

نکند طوفان سر رسد

که تندیس شنی ام را

به خاک اندازد!



"شمس لنگرودی"

درود بانو

ابری نیست
بادی نیست
می نشینم لب حوض
گردش ماهی ها روشنی من گل آب
پاکی خوشه زیست
مادرم
ریحان می چیند
نان و ریحان و پنیر آسمانی بی ابر اطلسی هایی تر
رستگاری نزدیک لای گلهای حیاط
نور در کاسه مس چه نوازش ها می ریزد
نردبان از سر دیوار بلند صبح را روی زمین می آرد
پشت لبخندی پنهان هر چیز
روزنی دارد دیوار زمان که از آن چهره من پیداست
چیزهایی هست
که نمی دانم
می دانم سبزه ای را بکنم خواهم مرد
می روم بالا تا اوج من پر از بال و پرم
راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه از پل از رود از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست
سهراب سپهری

سلام و درود بر ملاحت عزیزم خوش اومدی و صفا اوردی مهربان بانو

خسرو شنبه 16 بهمن 1395 ساعت 21:15

. سلام . برف بازی نکنید . سرما می
. خورید . این پندی بود از . . دکتر خسرو !!! . سلامت
. باشید . معمولا باید . در مورد پست . سخنی گفته شود .
. استاد که ماشاالله مانند حرف زدن میسرایند . که باید
. ده سالی تمرین کنیم . تازه . . شاید بتوانیم !!! .
. و اما این سروده . از قلبی رئوف و مهربان . و روحی
. حساس . سخن می گوید . قلم تان توانا . و سایه تان
. مستدام .

سلام و درود . برف بازی که نکردم فقط عکس گرفتم هم از دیگران هم از گران
بله ما در میان اساتید احاطه شده ایم و شاگردی می کنیم انشاالله که بتونیم کمی حداقل کمی به گرد پای اساتیدخودمون رو برسونیم هر چند امکانش نیست و خیالش هم خوبه

محزونی شنبه 16 بهمن 1395 ساعت 08:43

درود بر پونه عزیز
دیروز صب گپی با خدا داشتم(غزل) خانه جاگذاشتم .
اگه رسیدم شب درجش میکنم .
با خدا ی عاشقان همواره تندرست باشید.
حتما شما هم برف دارید این روزا.

خدا رو شکر
مؤید باشید

سلام و درود بر استاد محزونی عزیز
به به غزل ناب انشاالله برامون بفرستید تا بخونیم و لذت ببریم
بله برف داشتیم ولی شنیدم برف مشهد بیشتر از نیشابور بوده
من که خیلی خوشحال شدم امیدوارم باز هم بباره آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد