من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

" دست بسر کن "



بیا و دیگران را دست بسر کن


کمی  عاشق شو و عاشق ترم  کن 


تو بیت هر غزل با من بمان عشق


مرا آتش بزن خاکسترام کن


قدح پر کن بنوشان برلب من


لباس عشق بپوشان بر تن من


شب تاریک غم را منفجر کن


تو دنیا را ز اندوه منزجر  کن


کمی مطرب شو و چنگی به دل زن


کمی عاشق شو و رنگی به دل زن


بزن بربط ؛ بزن گیتار؛ بزن تار


بکش دستی به روی این شب تار


بزن چرخی ؛ که چرخد روزگاری


بزن فالی ؛ که باشد  حسن حالی


کمی عاشق شو و عاشق ترم کن


کمی مجنون شو و مجنون ترم کن

بیا و دیگران را دست بسر کن


تو بیت هر غزل با من بمان عشق


  مرا آتش بز ن خاکسترام کن



"پونه شاهی "

7__مهر__93

نظرات 6 + ارسال نظر
خسرو شنبه 5 دی 1394 ساعت 18:00

. درود . . زحمت کشیدم یک بیت سرودم !!! در ضمن بجای
. نثار . . نظر . . بهتره . . زود یک عدد بیست برام بذار کنار !!!
. و یک نظر نوشتی کمی تا قسمتی بلند بالا . . تائیدش کنم ؟
. فعلا هست . مسله ای هم نیست . . عادیه عادیه
. اما من حساسم . بگو تائیدش کنم . متشکر از شما .

سلام و درود اگه تردید در تاییدش دارید پس تایید نکنید بهتره

ممنونم و سپاس از سروده ی زیباتون

مجیدوفا شنبه 5 دی 1394 ساعت 17:20 http://vafadarfaz.blogfa.com

درود بر پونه همشهری خوب ما و شعرهای زیبایش

تو بیت هر غزل با من بمان
آتش بز ن خاکسترام کن

خاکسترم کن رو به نظرم اینجور بنویسی ما بی صواتا بهتر میخونیم
دو جا نوشتی خاکسترام فکر میکردم منظورت خاکسترهایت می باشد

البته ببخشید ها شما استاد مایید


ضمنا اینقدر تند تند پست عوض نکن ما به گرد پایت نمیرسیم
صبر کن باهم بریم

ارادتمند شما پهلوان وفا

درود بر شما
اصن لطف نوشته های من به اینه که مثلنی خاکسترم کن رو بنویسم خاکستر ام کن تا یکی یکی بیان ایراد بگیرند نفرمودید جناب پهلوان وفادار روانشاد چی کار تون میشن برام مهم بود که پرسیدم مرسی

خسرو شنبه 5 دی 1394 ساعت 13:26

. سلام . امیدوارم این نظر جزو ثبت شده باشد !!!
. مرا کجا که غزل تو را ویرایش کنم . بیشتر باید بیاموزم تا
. تدریس کنم . . . ولی اوامر شما را با جان و دل
. اطاعت می کنم . . . حتی اگر بگویی . برو روی مین . .
. بلافاصله . . خواهم گفت . . نمیروم !!!
. ولی تصور می کنم بد نباشد بنویسیم . .
. ز هر بیت غزل یک قطره اشکم
. چکید دریا شد و موجم نثار کن
. خب من که در فراق قطره قطره که نه . . دریا دریا . . دارم
. نثار می کنم !!

سلام و درود
مرسی که می خونید و نظر می دید سپاس گزارم

خسرو جمعه 4 دی 1394 ساعت 22:38

. درود . به ساعت نوشتن نظر دکتر مهربانو استادم نگاه کنید
. من که زودتر نوشتم . اما اثری نمی بینم !!! .
. و اصولا چرا کامنت های من یک در میان تائید می شود ؟؟!!
. من هم نوشتم . این یکی از بهترین سروده های تو بوده
. تا کنون . . ولی بند دوم و همچنین بند ماقبل مقطع غزلت
. که تکرار شده را تکلیفش را روشن کن . چون یک سکته
. مانع ارتباط با مصراع بعدیست . . . شما که شاعر هستید .
. این سکته را دبیرستانی ها هم متوجه می شوند.
. من هر روز برایت می نویسم . . اگر تائید کنی ورنه
. ثبت نشده . . موفق باشید .

سلام بر جناب خسرو گرامی
باورکنید این تنها نظریه که رسیده از شما برای این شعر
اصلاحش کردم باز هم ببینید ایرادش کجاست
ممنونم از لطفت بی دریغتون درود خداوند برشما

عمو علی جمعه 4 دی 1394 ساعت 20:27 http://aliakbarforghani.blogfa.com/

سلام پونه جان خوبید؟

کم پیدایید

سلام و درود
لطف دارید ... کمی گرفتار بودم و مهمون داشتیم و این هفته هم هفته ی شلوغیه باز هم مهمان از راه دور تا پایان هفته
سپاس از لفتون جناب عمو علی بزرگوارید

مهربانو جمعه 4 دی 1394 ساعت 12:40

پونه جان احساس نمیکنی که مصراع دوم شعرت از وزن خارج شده ؟
به نظرم ردیف شعر شما (من) میباشد ولی مصراع دوم شما که میگه بمان این وسط معلوم نیست برای چه آورده شده .

مهربانوی عزیز دلم
حتما همینطوره که شما گفتید ...این وقتی گفتم که با وزن و ردیف زیاد آشنایی نداشتم پس ایرادتون وا رده ...ممنونم مرسی مرسی از نقدتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد