من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"بتادین"




دلم که میگیرد


برایم پاکتی سیگار بیاور


و دو گوش شنوا


 چند چسب زخم و بتادین ودوا


دردهایی هست که باید دود کرد


حرفهایی هست که باید زد


و تو که باید گوش کرد


و اما ... و اما...


زخمهایی هست روی دل  که باید بتادین زد


چسب زد و دوا...و دوا ...


 که مسکن باشد برای تسکین درد های بی صدا...



"پونه شاهی "


6___بهمن___92

نظرات 1 + ارسال نظر
فائزه سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 18:48 http://sunflowers.blogsky.com/

سپاس از حضورتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد