ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
می شود گاهی
"تو" هم یارم شوی یارت شوم ؟
شب که شد
ماه ام شوی ماه ات شوم ؟
می شود گاهی مرا
یادم کنی ؛ یادت کنم ؟
در بین این آشفته زار آرامش جانم شوی ؟
من رامش جان ات شوم ؟
گفته بودی من چو اسب وحشی ام
می شود با دست تو اهلی شوم ؟
گاهی که من طوفانی ام
و سرکش ام
می شود یار ام شوی
تا من نسیمی دلکش و یارات شوم ؟
می شود دست من
در دست تو باشد
و همراه ات شوم ؟
می شود منت گذاری بر من و
بر دل دریایی ات جاری شوم ؟
بحر من باشی و من ماهی شوم ؟
می شود گاهی فقط
لحظه ای ؛ لختی ؛ دمی شادام کنی ؟
با سلامی یا کلامی من که تلخ کام ام
تو خوش کام ام کنی ؟
می شود مجنون شوی
لیلا شوم ؟
سر گذاری بر بیابان
و من ام شیدا شوم ؟
می شود فرهاد من
باشی و من شیرین تو؟
کوه بیستون برکنی
شیرین شوم
شیرین تر از شیرین او ؟
"پونه شاهی "
18_آبان_94
درود بر بانوی زیبا قلم
وقتی طول معیارت
یک متر و هفتاد و پنج سانتیمتر باشد
روی پنجه پاهایم هم که بایستم
از چشمانت افتاده ام
نترس
دیگر کار به عمق نگاهمان نمی رسد
درود بر شما
بسیار جالب و زیبا بود
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند
« آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق
خیل ملائکند رضا یا رضا کنند
بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد
ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند
«هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است
حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت
او را به درد کرببلا مبتلا کنند
دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط
با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند
از آن حریم قدسی ات آقای مهربان
«آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»
سید حسن رستگار[گل]
به به عجب سروده ی زیبایی

چه خوب از اشعار حضرت شیخ اجل لسان الغیب حافظ شیرازی استفاده کرده اند در مابین سروده هایشان عالی بود
سپاس از انتخاب خوبتان
بارالها…
گل:
از کوی تو بیرون نشود
پای خیالم
نکند فرق به حالم ....
چه برانی،
چه بخوانی…
چه به اوجم برسانی
چه به خاکم بکشانی…
نه من آنم که برنجم
نه تو آنی که برانی..
نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
در اگر باز نگردد…
نروم باز به جایی
پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی
کس به غیر از تو نخواهم
چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست
سلام و درود بر دوست فرهیخته و بزرگوارم
شعر زیبای خواب شما را خواندم و محظوظ گردیدم اما در فرصتی فراختر نظرم را بیان میکنم نازنین
سلام ودرود بانوی مهر و ماه

بابت این شعر زیبا سپاسگزارم
ممنونمکه وقت گذاشتید وخوندینش
و چه خوبه که شما رو بین دوستان خوبم دارم ...
درود بر شما درود ...درود ...درود
درود عالی بود
احساس یه عاشق به معشوقش را به قلم زیبایتات و توصیف قابلی ار دوست داشتن و خواست دل درود
درود بر شما
اکثر نوشته های من غمگین هستش
یکیاز دوستام گله کرده بود که نمیشه گاهی یه خورده مثبت تر بنویسی ؟
و این شعر بخاطر دوست عزیزم که دوست داشت یه شعر پر انرژی مثبت بنویسم
نوشته شد ...ممنونماز حضورتون بزرگوارید ...درود بر شما ...درود ...درود ... درود
درود بانوی شاعر
ر زمان می بینمت قلبم پریشان می شود
چشم هایم در هوایت باز گریان می شود
حس عشقم ناگهان گل می کند اما چه حیف
مثل داغی در میان سینه پنهان می شود
گفته بودم دوستت دارم نکردی اعتنا
فکر می کردی که احساسم گریزان می شود
عشق تو تنها نماد دلخوشی هایم شده
دلخوشی هایی که رویاروی ِ پایان می شود
فکر می کردم که آسان است دل کندن ز تو
دل گناهش چیست چون اینگونه تاوان می شود؟
مطمئن هستم گلم من دوستت دارم هنوز
دوستت دارم که قلبم بی تو ویران می شود
قول دل کندن گرفتی، باشد، اما حس تو
تا ابد در گوشه ای از قلب کتمان می شود.
به به عجب سروده ی زیبایی ..قلمتان سبز و وجودتان سلامت و قلب و دلتان تا همیشه شاد باد
پاییز هزار برگ دفتر شده است
باران زده و خاطره ها تر شده است
با طعم انار و یک بغل خرمالو
برخیز که باغ غرق آذر شده است
سلام سیما جان
خوش اومدی گلم
و ممنونم از این سروده ی زیباتون ...درود بر تو عزیز دل درود...درود ...درود
همینا دیگه .....
غلط املایی ات بود :
سلام عالی بود


از وبلاگ خسرو خان اینجام
غلط تایپی داشتید گویا
ولی قابل اغماض بود با این زیبایی ابیاتتان
غرقش شدم .....
______________________
"لحظه ای ؛ لختی ؛ دمی شادام کنی ؟"
چرا ننوشتید شادم ونوشتید شاد ام ؟ زیاد تکرار شده کام ام ...یار ات ...
سلام و درو د رویا جان


خوش آمدید و صفا آوردید
واما بعد ... چرا نوشته ام شاد ام و ننوشته ام شادم ... این سبک تو کار من هستش که برای تاکید بیشتر به کار می برم ...غلط املایی؟ لطفا" اعلام بفرمایید تا تکرار نشه
مرسی ممنونم از حضور گرمتون