من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"خاصیت عشق"




هر چه نام تو در من زنگ می زند

زن همسایه را

 مرد اش یک بند می زند

عشق رنگ می بازد وبی رنگ می شود 

کلاغ  قصه های ات هم نیرنگ می زند

مرد همسایه می زند بیرون

 زن به معشوقه اش زنگ می زند

قی کرده  آبروی همسراش را

 بر صورت اش آبرنگ می زند

برنزه  می کند خود را

 و کبودیها را رنگ می زند  

قلم می گیردبه دست و بیت بیت

به باری به هر جهت

به هر عشق  چنگ می زند

سرم درد دارد ودردام سر دارد

   عشق هم برای من دردسر دارد

عاشق ات بودم و نبودی تو

عاشقم شدی و نبودم من

عشق تو در قلب ام بی رنگ می شود

هر چه قلب  در من  سنگ می شود

سنگ م را که می زدی به سینه

 می خورد به پای ام و لنگ می زند

دلی  که پرسه می زد

 در هوای تو؛

 شبیه مانتو زن همسایه 

 تنگ می شود

خنده های زن همسایه

 با همسرش هماهنگ می شود

معشوقه ی زن همسایه

کلیپ ونم آهنگ می شود

 می بینم این روزها

 عجیب چیزهایی

 بنام  عشق ؛

که عشق هم سرتا سر ننگ می شود

 هر چه بنام  عشق  

 در فکر ام بی خاصیت تر از

سیاست و جنگ  می شود ...


"پونه شاهی"


  12__شهریور __93

نظرات 1 + ارسال نظر
پیک دوشنبه 14 دی 1394 ساعت 20:56 http://eshtebahinevis.blogfa.com/

چقدر قشنگ بود.آفرین واقعا

ممنونم مهربانوی عزیز دل خوشحالم که خوشتون اومده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد