اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
Photo shot by:Pooneh.Shahi
خوشبختی
نوشیدن لیوان چایی ست
در کنار مادرم
خوشبختی
بوسیدن دستان چروکی ست
که سایه افکنده بر سر ام
خوشبختی
دیدن جفت چشم زیبای خندان
مادر ی ست
که خیمه زده
در نی نی چشمهای
گاهی تَر ام...
"پونه شاهی"
17آبان 95
pooneh
سهشنبه 18 آبان 1395 ساعت 09:22
سلام با احترام دعوتید به نقد ونظر .
سلام و درود
خوش اومدید به وبلاگ من
چه خوب بود نظر هم می دادید
چشم حتما خوام اومد
وبلاگتون باز نمیشه ارور میده
درود بر شما خانم پونه
واقعا درسته
آغوش مادر قطعه ای از بهشته
سایه مهر مادران بر سر همه ما مستدام.
سلام و درود
قطعا" همینطوره
آمین سایه شون مستدام باد .
. درود . اصن شما بنویس . . عاشق خوان هشتمی !!
. کو فضول . اگر مجیدخانهم
. اومد خودم جوابشو میدم
بله اصن می نویسم امپراتوری خودمه میخام قلت قلوت بنویسم
. درود . بنده که دانش آموزی بیش نیستم . اما . شش
. سال در دانشگاه . استادم بمن آموخت که . . ترم
. را نمی شود تر ام نوشت و یا سرم را بنا به دلایلی
. که خواهم نوشت . [ و کمی بلند است ] جناب آقای
. دکتر سید مهدی موسوی هم . یک تحقیق کوچک
. عرایض حقیر را صحیح تشخیص خواهند داد .
. سپاس از شما و جناب دکتر موسوی .
سلام و درود آقا خسرو
من دوست دارم اینجوری بنویسم
همین که هست
پنجره ها غریبه اند
انسویش غریبانگی
اینسو عریانی
پنجره ها را باز کن
نور از دیوار سنگی عبور نمی کند
پنجره ها را باز کن
عشق را بی پرده باید
(عطیه مرتضوی)
بارانی که روزها
بالای شهر ایستاده بود
عاقبت بارید
تو بعدِ سال ها به خانه ام می آمدی...
"گروس عبدالملکیان"
سپاس از حضورتون نفیسه جان
سلامی چو بوی خوش آشنایی
با شعر دیگری همراه شما هستیم و چشم به راه نقد و نظر شما
سلام و درود خوش اومدید مجدد
چشم حتما خواهم خواند
موفق باشید و موید گرامی
گشتم تمام کوچهها را ، یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
طاقت نمیآرم ، تو که میدانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم ، بی تو ، تا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنونم
آخر چگونه سرکنم بیماجرا امشب...........(بهمنی)
سلام و عرض ارادت
سلام و درود
به به شعری بسیار زیبا از استاد بهمنی عزیز دلم
خوش اومدید ممنونم از اینکه خوندید و به این زیبایی نوشتید
درود بر شما
سلام
راست میگین.هیچ خوشبختی از این بالاتر نیست....
سایه شون بر سرتون مستدام
همیشه سلامت وشاد باشند ان شاالله
خوشبختیتون مانا بانو
سلام و درود بر ملاحت جون عزیز دلم
تو فقط می دانی
قدر این بودن را
آرزو دارم عزیزانت رو خدا سایه شون رو بر سرت مستدام کنه و همیشه ی همیشه لبت خندون دلت شاد و خوشبخت و موفق باشی عزیز دلم
سلام پونه ی عزیز
خوشحالم که باز توفیق نصیبم شد که آثارتونو رو بخونم و لذت ببرم
براتون آرزوی خوشبختی دارم دوست من
سلام و درود
ممنونم از اینکه اومدید و خوندید و لذت بردید
من هم براتون آرزوی خوشبختی سعادت و سلامتی و موفقیت دارم
درود بر شما
یـــــاد تـــــو
حس قــشنـگیـســـت که در « دل » دارم
چه تو بــاشی چــه نباشی
نگهـش میدارم
سلام و درود
به به بسیار زیبا بود
ممنونم از حضورتون
درود و سپاس
می گویند:ۺاد بنویس!!!
نوشته هایت ڊرڊ دارند…
و من یاد ݦردے میفتم که با ۅیالونۺ…!!
گوشه ڂیاباڹ شاد میزد!!
اما با چشم های ڂیس!!!
سلام نفیسه جون
بسیار عالی خیلی خوب بود ممنونم از حضورت گلم
. من هیاهوی ریزش آب از یک صخره ام
من نسیم بی اثر بر خار و بر گل جاریم
من صدای چک چک باران ز ناودان کوچه ام
همره بادهای زوزه گر از روی برف
شبنم جنگل به صبحی دلپذیر
عطر آن شالی به هنگام غروب
آن مه پیدا و نا پیدای این دریا منم
آن هیاهوی جرس یک کاروان را مژده داد
سایه روشن های مهتاب . . .
ساقی و مستی و شاهد را نشان !
آه . . . آن میخانه ها . . پروانه ها . . عاشقان بی شمار
بلبلان و باغ و گل ها پر نیاز
آن کتاب نیمه باز
در کنار دفتری هم یک قلم
از کدامین یک نویسم
از . . . کدامین ؟؟ .
. تقدیم شما . گرامی شاعر لحظه های حساس ! .
به به به به خیلی زیبا سرودید
درود بر شما و طبع لطیف و زیباتون
. سلام . رفتم و طبق معمول برای مجیدخان نوشتم
. خوب است شما هم بروید و نوشته های مرا بخوانید
. زیرا میدانم . با خواندن آن ها شارژ می شوید
. و دوباره یکی دو کامنت جانانه دیگر . . .
. متشکرم گرامی . . . راستی . . چرا [ سرام ]
. و نه . . [ سرم ] سئوال بدین خاطر است که متوجه
. نشدم . . پرسیدن عیب نیست . . بخصوص
. چشم ترام . . ممنون . اگر راهنمایی ام کنید .
سلام و درود
صبحتون بخیر چشم حتما میرم می خونم قطعا همچون همیشه
کل کل خسرو خان و مجید خان پر از انرژی هسته ایه
چرا سر ام و سرم نه
برای تایید و تاکید بیشتر بجای سرم می نویسم سر ام فکر میکنم از اشعار آقای دکتر سید مهدی موسوی یاد گرفتم
اووففففففففففففففف
:
عجب چایی
میتونستی چایی ها رو بالاتر بیاری رو یه تکه سنگ
سلام و درود
صبحتون بخیر
خوب شما ثبت خودتون رو لیواناتونو بذارید رو تخته سنگ
راستی نمایشگاه مطبوعات بود تهران شما چرا نرفتید ؟؟؟