من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"فرصتی نیست "


فرصتی نیست مرا تا غم فردا بخورم 

 

غم هجران ترا  تا  ته  دنیا بخورم


ساقی امشب تو قدح ام  را پر کن تا لب لب


بخورم باده ی تلخ ؛ غصه ی فردا نخورم ...


"پونه شاهی"



"صدایم کن"

 

صدایم کن


همین امروز


همین حالا


که سرشارم


زبودن درکنار تو


صدایم کن


همین امروز


همین حالا


که من بی تابم از نبودن ها


صدایم کن


 

همین امروز 


همین حالا


که من کم دارم ات اکنون


صدایم کن 


همین امروز


همین حالا ...

 


"پونه شاهی "


18 خرداد 92



"می شود یا رب"


می شود یارب 


که تو کاری کنی یارت شوم ؟


می شود کاری کنی 


تا من گرفتارت شوم؟


عاشق شیدای تو 


شهلای تو


لیلا شوم ؟


می شود در عرش خود


جای ام دهی ؟


حرفهای عاشقی 


یادم دهی ؟


می شود تو عشق من باشی و من مجنون تو ؟


می شود من را ز من دور ام کنی ؟


از خودم از هر چه غیر تو 


کمی دور ام کنی ؟


می شود با عاشقان خود تو محشورم کنی ؟ 


می شود دستم بگیری و من بگیرم دامن ات ؟


می شودیادم دهی از عشق بمانم بنده ات ؟ 


می شود عاشق کنی شیرین من تا من شوم فرهاد تو ؟


می شود لیلا شوی تا من شوم مجنون تو؟


می شود؟


می شود کاری کنی تا من شوم رها از غیر تو ؟


می شودبا تو خدایا می شود ...



پونه شاهی 


4 __مهر_94


"در _خدا "

امشب 


تمام درها را


خواهم زد 


شاید 


یکی 


در خدا باشد...



"پونه شاهی"


19 مرداد 94


"جنایت فجیع"

 جنایت 


فجیعی ست 


کشیدن حصار 


به 


دور_ افکار...



"پونه شاهی "



"بلاتکلیفی"

بلاتکلیفی یعنی:


تو 
.
.


نه می آیی به سوی ام 


نه می روی از کوی ام ...


"پونه شاهی "


26 شهریور94

"مرا رها نکن "


مرا رها رها نکن


به من دگر جفا نکن



نمانده است قرار من


بیا دمی کنار من



بگیر دست خسته ام


در انتظار شکسته ام



نمک نزن به زخم من


تو مرهمی ، شفای من



به هر شبی ؛ تو ماه من


نشستی در نگاه من



بمان تو در کنار من


مرا به خود رها نکن



مرا رها رها نکن


به من دگر جفا نکن



8_7_94


پونه شاهی


"کم شده بودی"

کم شده بودی 

 در صبح و ظهر و شب 

من

جای کم شدن ات را 

داشت 

قرصها می گرفت 

درصبح و ظهر و شب 

من...


19 شهریور 94



"محبوبه ی شب "

تو 


در همین حوالی هستی 


بوی محبوبه ی شب پیچیده ...


"پونه شاهی "


30_8_93


"بهشت من "

من بهشت ام قد آغوش تو بود 


راز خوشبختی من   پیش تو بود



دل من در گرو موی تو بود


سر این سلسله ؛ در کوی  تو بود 



مهر ماه  هم ؛ همه  از مهر تو بود


عطر محبوبه  ی شب  ؛ عطر تو بود



"پونه شاهی "


94-6-7