-
"راه نجات "
جمعه 24 مهر 1394 00:00
گاهی نجات می دهد ترا یک کمربند نجات گاهی نجات می دهد ترا یک گریه ی بی جواب گاهی نجات می دهد ترا یک خنده ی بی حساب گاهی نجات می دهد ترا یکی دوپیمانه جام شراب گاهی نجات می دهد ترا یکی دو رویا و گاه یک سراب گاهی نجات می دهد ترا مرفین و دیکلو فناک گاهی نجات می دهد ترا یکی دو رکعت نماز مستحبی و چند کار ثواب گاهی نجات می...
-
" یادت نمی رود از یاد"
یکشنبه 19 مهر 1394 22:58
می روی و یادت نمی رود از یاد هیچ شرابی کم نکرد درد رفتن ات را مست می کنیم تا همه چیز از یادبرود می رود از یاد همه ی دردها جز این درد رفتنها... "پونه شاهی " 19_7_94
-
"عاشقم بود"
شنبه 18 مهر 1394 23:33
عاشقم بود و منم عاشق او وای از او ... "پونه شاهی " 17_مهر_9
-
"بوی کافور ؛ عطر یاس "
شنبه 18 مهر 1394 22:39
تقدیم به ثریا و شهناز دوستان خوبم بخاطر فوت پدر مهربانشان خدایش بیامرزد آم___ین : _____________________________________ بوی کافور ؛ عطر یاس پیچیده بود وسطای اولین ماه از فصل پاییز برگهای زرد , ماه مهر ؛ و مردمی عجول خیابانهایی شلوغ ؛ این همه آدم در خیابانها و تو که نیستی ؛ سرد شده است هوا سرد شده است خورشید سرد شده...
-
" منم دیونه ؛ دیونه "
پنجشنبه 16 مهر 1394 20:22
توی دنیای وارونه منم دیونه ؛ دیونه رو تن پوش سیاه شب نشسته عطر گل پونه تویی تو رامش خونه چه خوبه که تو رو دارم توهستی و همین خوبه بشی آرامش خونه رو نقشه دور دور هستی ولی نزدیک من هستی تو بین لحظه های من طلایی زمان هستی نشستی توی احساسم همین نزدیک خواب من توی رویای خوب من تویی جام شراب من مثل محبوبه ی شبها توحس خوب این...
-
"گوشه ی هشتم "
دوشنبه 13 مهر 1394 22:26
جهان هشت گوشه داشت از شب قرار سر ساعت هشت جهان هشت گوشه داشت گوشه ی هشتم بوسه ای کشدار توی تاریکی مهتاب بین درختان سپیدار ارشاد می کرد ماه ستاره ها را خورشید بخواب رفته بود در آغوش غریبه ای پشت کوه ها ذهن زمین آشفته بود از گذشته ها زاییده بود غصه های اش را نوبت زایش عاشقانه هایش بود... 18__دیماه __93 "پونه شاهی...
-
"کاش دلم هم گرم بود"
دوشنبه 13 مهر 1394 20:50
شهر من همیشه گرم است کاش دلم هم گرم بود قرصهای سیاه قرصهای سفید حال خاکستری باد خاکسترم را می برد زودتر از من به تو می رسد و من که همیشه در راه رسیدن به تو مانده ام نه می روم از تو و نه می رسم به تو شهر من همیشه گرم است کاش دلم هم گرم بود... 13__مهر__94 "پونه شاهی"
-
" آیه ی تلخ "
دوشنبه 13 مهر 1394 19:33
من در این آیه ی تلخ رفتن ات را بنگر تفسیر ام پشت هر هق هق تلخ پشت هر عابر منگ پشت سیگار یه مرد پشت اشکای یه زن پشت هر لرزش قلب پشت هر عاشق مست پشت هر رنجی که هست پشت هر مرثیه از هر چه شکست رفتن ات را بنگر تفسیر ام ... پونه شاهی 13___مرداد___94
-
"دلتنگم"
یکشنبه 12 مهر 1394 22:00
-
"حس می کنم"
یکشنبه 12 مهر 1394 21:46
-
"چتر"
یکشنبه 12 مهر 1394 21:43
-
"فرصتی نیست "
شنبه 11 مهر 1394 23:30
فرصتی نیست مرا تا غم فردا بخورم غم هجران ترا تا ته دنیا بخورم ساقی امشب تو قدح ام را پر کن تا لب لب بخورم باده ی تلخ ؛ غصه ی فردا نخورم ... "پونه شاهی"
-
"صدایم کن"
جمعه 10 مهر 1394 13:16
صدایم کن همین امروز همین حالا که سرشارم زبودن درکنار تو صدایم کن همین امروز همین حالا که من بی تابم از نبودن ها صدایم کن همین امروز همین حالا که من کم دارم ات اکنون صدایم کن همین امروز همین حالا ... "پونه شاهی " 18 خرداد 92
-
"می شود یا رب"
جمعه 10 مهر 1394 09:40
می شود یارب که تو کاری کنی یارت شوم ؟ می شود کاری کنی تا من گرفتارت شوم؟ عاشق شیدای تو شهلای تو لیلا شوم ؟ می شود در عرش خود جای ام دهی ؟ حرفهای عاشقی یادم دهی ؟ می شود تو عشق من باشی و من مجنون تو ؟ می شود من را ز من دور ام کنی ؟ از خودم از هر چه غیر تو کمی دور ام کنی ؟ می شود با عاشقان خود تو محشورم کنی ؟ می شود...
-
"در _خدا "
جمعه 10 مهر 1394 08:46
امشب تمام درها را خواهم زد شاید یکی در خدا باشد... "پونه شاهی" 19 مرداد 94
-
"جنایت فجیع"
جمعه 10 مهر 1394 08:45
جنایت فجیعی ست کشیدن حصار به دور_ افکار... "پونه شاهی "
-
"بلاتکلیفی"
چهارشنبه 8 مهر 1394 22:51
بلاتکلیفی یعنی: تو . . نه می آیی به سوی ام نه می روی از کوی ام ... "پونه شاهی " 26 شهریور94
-
"مرا رها نکن "
چهارشنبه 8 مهر 1394 22:36
مرا رها رها نکن به من دگر جفا نکن نمانده است قرار من بیا دمی کنار من بگیر دست خسته ام در انتظار شکسته ام نمک نزن به زخم من تو مرهمی ، شفای من به هر شبی ؛ تو ماه من نشستی در نگاه من بمان تو در کنار من مرا به خود رها نکن مرا رها رها نکن به من دگر جفا نکن 8_7_94 پونه شاهی
-
"کم شده بودی"
چهارشنبه 8 مهر 1394 21:41
کم شده بودی در صبح و ظهر و شب من جای کم شدن ات را داشت قرصها می گرفت درصبح و ظهر و شب من... 19 شهریور 94
-
"محبوبه ی شب "
چهارشنبه 8 مهر 1394 21:30
تو در همین حوالی هستی بوی محبوبه ی شب پیچیده ... "پونه شاهی " 30_8_93
-
"بهشت من "
چهارشنبه 8 مهر 1394 21:24
من بهشت ام قد آغوش تو بود راز خوشبختی من پیش تو بود دل من در گرو موی تو بود سر این سلسله ؛ در کوی تو بود مهر ماه هم ؛ همه از مهر تو بود عطر محبوبه ی شب ؛ عطر تو بود "پونه شاهی " 94-6-7
-
" نرو "
سهشنبه 7 مهر 1394 23:10
بیا تا که زنده ام کنارم بمون تو چشمام نگاه کن و عشق و بخون نرو بی تو من هیچ هیچم بمون تو از حس من شورو شوق و بخون تو می ری و فصلا میشن فصل کوچ خیالی که بافتم میشه هیچ وپوچ می شینه یه برفی توی کوچه هام میشم جنس نسلی همون نسل پوچ می خواستم کمی تکیه گاه ام بشی کمی مونس و غمگسارام بشی بمونی کنارم تو چار فصل عمر تو تقویم...
-
" رویای مرد کاغذی "
سهشنبه 7 مهر 1394 22:00
رویای اون روزای من؛ آبی و سبز فیروزه ای کابوس شده رویای من ؛ سبزی که شد خاکستری رویای مرد کاغذی ؛ شبهای شانزه لیزه بود میدون آزادی پر از؛ مردای بی انگیزه بود ریشه زدیم تو خاکمون ؛ تیشه زدن به ریشه مون فریاد بی گناهیمون ؛ محدود شده به خونه مون فریادمون بی حنجره ؛ دیوار شده هر پنجره افکارمون زخمی شده ؛ زخمی نشست توحنجره...
-
"مهر را باور کن"
سهشنبه 7 مهر 1394 21:46
شب بلند بود و زمین گرم حضور دختری خواب شقایق می دید مادری سر سجاده ی عشق دانه ی نور به تسبیح می کرد جیرجیرک مات شبی آرام بود من نسیمی دیدم تنها بود لای مجنون ترین شاخه ی بید عشق را می بویید و سکوتی مرموز می خزید در دل شب بی پروا حس دل تنگی و غم لنگ لنگان می رفت از دل من یک صدا بود که می خواند مرا : __مهر را باور کن __...
-
"تو هر هوایی به تو می رسم"
سهشنبه 7 مهر 1394 21:29
می رم از تو باز هم به تو می رسم همه جاده ها رو به تو می رسم رفتم تا هوای تو بره از سرم __لعنت به هوا __ تو هر هوایی باز هم به تو می رسم... "پونه شاهی "