من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

" دل من بر باد است "


ریشه در خاک 



و دل ام بر باد است 



دل طوفان زده  از  قید زمین آزاد است...





"پونه شاهی "



16__آبان__94


پی نوشت : 


این هم برای فرزانه عزیزم که گفت از عکسهایی که خودم گرفتم برای متنهام استفاده کنم امیدوارم خوشش بیاد









"ماهی ها هم عاشق می شوند"



ماهی ها هم عاشق می شوند


 

با آن چشمهای گرد کوچکشان


 

با آن آبششها


 

مانده ام وقتی مجنون می شوندچه میکنند ؟


 

یا

 


 وقتی غمگین می شوند


 

یا


 

وقتی دنیا برایشان تنگ تنگ می شود


 

به اندازه یک حباب 


 

دل که ندارند بشکند پس خودشان می شکنند


 

فرو می ریزند و دست به خودکشی می زنند


 

چشمهایشان را نمی بندند


 

با چشمان کاملا" باز

 


 شنا می کنند بسمت دهان ماهی بزرگتری ...


 

ماهی ها هم عاشق می شوند


 

باورت می شود نازنین ؟؟؟



 

"پونه شاهی "



25 __بهمن ماه __92

" من گرفتار شب ام "


منگرفتار شب ام


شب چشمان تو را 


گله از شب نکنم


چون گرفتار شب ام


شب شعری ست در آن چشم سیاه


شاعری در دل من


 می سرود 


 شب چشمان تو را ...


"پونه شاهی "


 8__آذرماه __93

"پری کوچک غمگین"




 من پری کوچک  غمگینی  را


می شناسم" که  هر روز صبح


با چشمانی به زیبایی آفتاب


با دستانی پینه بسته


تنها یک بازی  را تکرار میکند  


خشت زدن از طلوع تا غروب  


پری کوچک غمگینی که:


 کودکانه هایش را قالب میزند


 و افکارش رادر لابلای


 چیدمان  خشت های قالب زده پنهان میکند


وتا نگاهش میکنی می خندد ؛


مثل  آیه ی  ناتمامی از سوره آب وخشت و آیینه ...



پونه شاهی


 16 دیماه 92

"بتادین"




دلم که میگیرد


برایم پاکتی سیگار بیاور


و دو گوش شنوا


 چند چسب زخم و بتادین ودوا


دردهایی هست که باید دود کرد


حرفهایی هست که باید زد


و تو که باید گوش کرد


و اما ... و اما...


زخمهایی هست روی دل  که باید بتادین زد


چسب زد و دوا...و دوا ...


 که مسکن باشد برای تسکین درد های بی صدا...



"پونه شاهی "


6___بهمن___92

"جنگ"



آب را گل بکنیم یا نکنیم 


چه کسی هست که دستت بدهد لیوانی 


جرعه ای آب یا تکه ای از  نان  خودش 


غم ما داشتن صلح  و کمی آب و کمی نان و صفا ست 


آب را گل بکنیم یا نکنیم 


دنیا پرشده  ازشلیک  موشک و نزاع 


در جهانی که منم ساکن آن 


گر چه سوم شده است 


پای هر جنگ اول بوده 


هر چه خمپاره 


در این گوشه ی عالم بوده 


کودکانش همه جا پوکه شده دمخورشان 


لاشخورها شده اند رهگذرمعبرشان 


صبح تا شب  


فکر کمی آب و کمی نان هستند


فکر آرامشی از جنس  کبوتری سفید 


شاخه ای زیتون و یک صلح پر از عشق و امید ..



"پونه شاهی "


12__آبان __94



"چهل سالگی "



چهل ساله می شوم


و تو باز هم نیستی


در چهل سالگی من


تو بگو در کنار کیستی ؟؟


آسمان شب دارد


زمین تب دارد


و قلم که هذیان دارد


اینجا شکسته است پاهای هزاران پایی


به نام هزاران زن


هزاران زن چهل ساله


با هزاران خاطره ی چهل پاره


"سیلویا پلات" ی در هر زن است


" آن سکستون" ی در درون من است


فروغ تکیه داده بر دروازه ی قلب ما


و دروغ فاصله گرفته از رویاهای ما


کابوس می شود


هر چه رویا در زن


چه بی پروا عریان می شود


حقیقت تلخ


هیچ واژه ای نه توانست


به پوشاند عریان شده گی


دوستت دارم هایی که


مردانه گفته بودند


و چه رویاهای زنانه ای که


ویران شده بودند


در درون هزاران زن


هزاران زن چهل ساله


با هزاران خاطره ی چهل پاره ...


"پونه شاهی "


10 _آبان_94

" تو دیگر آسمان را نخواهی دید"


و تو آسمان را دیگر نخواهی دید


وقتی که زمینی باشی و به زمین چشم دوخته باشی 


که شاید سکه ای اسکناسی که شاید طلایی ؛ معدنی 


که شاید پستی , مقامی 


که شاید حوریی , لعبتی در زمین ببینی 


و تو آسمان را نخواهی دید 


وقتی که دل به زمین سپرده باشی 


و روی سپرده های زمینی حساب باز کرده باشی 


و تو خود می دانی 

.

.


آسمان بار امانت نتوانست کشید 


تو چه بودی که پذیرفتی که این بار کشی ...



8__آبان ___94


"پونه شاهی "

خدایا

دلم خیلی گرفته 


خدایا میشه پایین بیای و بغلم کنی ؟


7__آبان __94 

دانلود شصت و سومین شماره ماهنامه ادبیات داستانی چوک




ماهنامه ادبیات داستانی چوک اولین ماهنامه الکترونیک (پی‌دی‌اف) ادبیات داستانی ایران است که 



به سردبیری‌ مهدی رضایی، اولین شماره آن در شهریور سال 89 منتشر شد و همچنان ادامه دارد.



 این ماهنامه هر ماه برای 100.000 نفر فارسی‌زبان در سراسر دنیا ارسال می‌شود و از سایت‌های  



مختلف دانلود کتاب ، بیش از 5000  هزار بار دانلود می‌شو د. کانون فرهنگی  چوک، متعلق به هیچ 



سازمان و نهاد  خاصی نیست و برخاسته از  همت  عده‌ای  جوان دوست‌دار  ادبیات است که قصد 



دارند  در جهت ارتقای  فرهنگ  و  ادبیات ایرانی در حوزه داستان تلاش کنند.  نشر این ماهنامه به



 هر نحوی، چاپی، سی‌دی، ایمیل و... حسن نیت شما به ما تلقی می‌شود.



لینک دانلود :   http://ketabesabz.com/go/b21353