فصل پاییز
رنگ رخسار زمینی ست
مهرتان پر مهر
صدای خش خش برگها
زیر دست و پای کودکان
صدای خنده ی بچه ها
لابلای قیل و قال کلاغان
رقص پاییز ی برگها
در تمام سوی خیابان
می نشیند به مهر
بر دل در آغاز فصل برگ ریزان ...
"پونه شاهی "
3 مهر 95
پ.ن: ثبت تصویر توسط خودم :)
شب از سرم گذشته
بیا تو روشنم کن
ای صبح روشن من
بیا تو باورم کن
یاری دگر نمانده
بیا تو دلبر ام کن
در شهر بینوایان
فتوا ده سرورم کن
زخمی زدند و رفتند
باز آ و مرهمی کن
در بین این همه شب
چون روز تو ؛ روشنی کن
حکم قصاص دادند
حقا تو داوری کن
"شاهی " نمانده در ملک
یارب تو یاوری کن...
"پونه شاهی "
31
شهریور
95
پ.ن: ترانه و غزل در دست تعمیر شب از سرم گذشته تکمیل شد منتظر انتقاداتتون هستم
سپاس از همه ی دوستان و بزرگوارانی که وقت گذاشته و می خونند و منت گذاشته و نظر می دن
یاد تو
از تو
وفادارتر است
رفته ای
یاد تو
اما
.
.
.
هنوز هم
اینجاست ...
"پونه شاهی "
28 شهریور 95
شب از سرم گذشته
بیا تو روشنم کن
ای صبح روشن من
بیا تو باورم کن ...
"پونه شاهی "
پ.ن: قسمتی از یه ترانه در دست تکمیل :)
کودکی رفت
و جوانی نیز هم
کاش من جا کامده بودم
در دل یک خاطره
از کودکی
"پونه شاهی"
***********
کودکی رفت
و جوانی نیز هم
کاش من جا می ماندم
در دل یک خاطره
از کودکی ام
وسط
ظهر تابستانی که
تن ظهر کمی داغ تر از کاسه ی آش
کاش من جا می ماندم
...
سالها می گذرد
من ام و یاد ایام
و همین کوچه ی پیر
و
ظهر تابستانی
که تن ظهرکمی
سردتر از سردترین سرداب است ...
"پونه شاهی "
23 شهریور 95
کفشدوزک مدتها بود که آرزوی پرواز داشت .
شنیده بود که قاصدکها آرزوها رامی برندو می سپرند نزد فرشته ها تا به خدا برسانند .
"پونه شاهی "
07/05/1391
پ .ن: همه می دونیم که کفش دوزکها هم می تونند بپرند پس چرا این کفشدوزک آرزوی
پرواز داشته ؟؟؟ باید خدمتتون عرض کنم که کفشدوزک قصه ی ما آرزوی پرواز فراتر از پرواز
خودش رو داشته ...امیدوارم خوشتون بیاد
ضمنا" عکس این مطلب کار من نیست :)من قرض گرفتم برای مطلبم