من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"گم شدم "


گم شدم

در شب نی نی چشمانی

که می خندید به من ...


"پونه شاهی "

22 اسفند 94

"تلو "


تلو می خورم 


از شرابی موهایت ....



22 اسفند 94

"پونه شاهی "

" دو چشم سیاه شب هم خیس "



خیابان خیس 


و

چشم من خیس 

می بارد باران 

بر هذیانهای خیابان 

خیس


می لغزد

یاد تو

بر گونه های من 
.
.

گونه های من هم 

خیس 

لابلای این همه بارانی 

که می بارد 

در خیابانی خیس 

دو چشم سیاه شب هم خیس

می غلتد اشک 

و دو چشم سیاه من هم خیس ...

"پونه شاهی "

"خوابهای بی باک"


خوابها بیباک اند

می برند آدمها را 

سمت ترسهایشان

مردی ؛ خواب _نان می دید 

سربازی ؛ خواب _جان 

کودکی ؛ خواب _ شبهای بی موشک و بمباران 

دختری ؛ بلوغ شده بود 

و هر شب در خواب 

می بوسید پسر همسایه را 

و 

زن خواب  رسیدن جنین 

و تولد دختری که هر گز نداشت ...


"پونه شاهی "


15 اسفند 94




"دود سیگار"


کاش ______________________می شد 


_________سیگار های ____________من 

 خاطرات ______ تو _________را _____________دود می کرد..............


"پونه شاهی "

13  اسفند 94

+ با  توجه به پیشنهاد جناب خسرو  این پست ویرایش شد سپاس از این دوست بزرگوار

"شاهی بی شین و یا "



جدی گرفته بودیم حرفهایش را  

عشق آتشین و شعله هایش را  

 

زین آتش سوختیم و خاکستر شدیم 

از این رو اینگونه  معتبر شدیم  


حالش بد بود گمان برد که عاشق است

غزل سرود  اینجا مردی عاشق است


از فروغ گفت و فروغ چشمهایم 

از روزهای خوب ، امید فردایم

 

ما  حالمان خوب بود  و باور کردیم

حرفهای عاشقی او را از بر کردیم 


امروز حالش خوب است ولی عاشق نیست 

امروز حال ما بد است و عاشق  ،  نیست 


این نیست و آن نیست و امروز دیروز نیست 

آنچه که امروز هست در دیگر روز نیست  


دیروز  با او شاهی بی تخت و تاج  بودیم  

امروز بی او "شاهی بی شین و یا" شدیم  


+" شاه  بی شین " نام رمانی است اثر: کاظم مزینانی 

" تو می روی"


تو 


می روی


 و  دنیا


خالی می شود یکبار 


دنیای من 


بی تو


رستاخیز  می شود  انگار ...



"پونه شاهی "


4 اسفند 94