من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"کودکانه"

Photo shot by:pooneh.Shahi

می دوید او
همچون آهو
گاه به این سو
گاه به آن سو
بی ترانه 
بی بهانه
غرق در
 دنیای شاد کودکانه...
"پونه شاهی"
28مهر95

"جارو بزن فکرت را گاهی"


حتی فکر را 
هم 
گاهی 
جارو باید کرد 
گردگیری باید کرد 
و 
هر از 
گاهی 
تکانی باید داد...

”پونه شاهی”



پ.ن : البته با آهنگ تکون بده آرش :)
**این شعر نیست فقط یه جور بلند بلند فکر کردنه **
این خانم چشماش آبی بود قلبش هم رنگ چشماش و حضورشم آبی آبی رفتم جلو ازش اجازه گرفتم عکس بگیرم گفت ایرادی نداره بگیر بعد که سوار ماشین شدم داشتم عکسا رو چک می کردم دیدم یکی سرشو اورد تو ماشین از شیشه بغل راننده دیدم خانومه س خودشو به من رسونده بود گفت : می خوای برات چند تا جارو بچینم گفتم نه ممنونم گفت می دونی چقدر زحمت داره کشاورزی گفتم آره می دونم دایی خودم و همسرش تو کار کشاورزی اند خیلی زحمت می کشند و البته پولشونم برکت داره و هر یک ریالش پر از خیره و برکت  ازش تشکر کردم و خداحافظی کردم ...خداوند پشت و پناهش آبی چشم مهربان دل دریایی عزیز دل من 

" سربازیم "



Photo by:Shahi.Pooneh


ما مهره ی سربازیم 

هیچ کس  ندید ما را 
هیچ بودیم و بر هیچیم 
هیچ کس  نخواند ما را
ما  خلقی که تنهاییم
جز حق نه بود ما را ...


”پونه شاهی”
18 مهر 95

"پرواز ناتمام"

Foto:Pooneh.Shahi


بال پرواز

من
  • از دست 

  • تو 

  • کوتاه تر است ...


  • ”پونه شاهی”

"آلزایمر"


Foto:Pooneh.Shahi


مرد همسایه 
هیچ نداشت
جز الزایمر 
هر روز می شست
لباسهای شسته شده اش را ...

پونه شاهی”

"احساس من"




Foto:Pooneh.Shahi

در دل سبز بهار
من احساس خزانی دارم
که شبیخون خورده ...

”پونه شاهی”

"پاییز"


فصل پاییز

رنگ رخسار زمینی ست 

  • که عاشق شده است ...


  • ”پونه شاهی”

  • Foto:Pooneh.Shahi
    پشت جاده صومعه از توابع نیشابور

"مهرتان پر مهر"

 مهرتان پر مهر 



صدای خش خش برگها 

زیر دست و پای کودکان 

صدای خنده ی بچه ها 

لابلای  قیل و قال کلاغان 

رقص پاییز ی برگها   

در تمام سوی خیابان 

 می نشیند  به مهر 

بر دل در  آغاز فصل برگ ریزان ...


"پونه شاهی "

3 مهر 95


پ.ن: ثبت تصویر توسط  خودم :) 



"شب از سرم گذشته"


شب از سرم گذشته 

بیا تو روشنم کن 

ای صبح روشن من 

بیا تو باورم کن


یاری  دگر  نمانده

بیا تو دلبر ام  کن

در شهر بینوایان  

فتوا ده سرورم  کن


زخمی زدند و رفتند

باز آ و مرهمی کن

در بین این همه شب 

چون روز تو ؛ روشنی کن


حکم قصاص دادند

حقا تو داوری کن

"شاهی " نمانده در ملک

یارب تو یاوری کن...



"پونه شاهی "

31

شهریور

95


پ.ن: ترانه و غزل  در دست تعمیر شب از سرم گذشته تکمیل شد منتظر انتقاداتتون هستم 

سپاس از همه ی دوستان و بزرگوارانی که وقت گذاشته و می خونند و منت گذاشته و نظر می دن