من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"کودکانه"

Photo shot by:pooneh.Shahi

می دوید او
همچون آهو
گاه به این سو
گاه به آن سو
بی ترانه 
بی بهانه
غرق در
 دنیای شاد کودکانه...
"پونه شاهی"
28مهر95

نظرات 9 + ارسال نظر
ملاحت دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت 10:05 http://berangebaran13.blogfa.com

چه زیبا

منهم در همین مایه ها شعری دارم به نام عطر بهار نارنج
بارش باران زیبا
دانه دانه
روی سقف کاهی ایوان خانه
عطر گلهای سپید باغ نارنج
من وتو سرمست از بوی خوش و
سرشار از تکرار موزون ترانه
روی گلهای گلیم پاره پاره
می نهادیم آن دو انگشت اشاره
غصه ها پر غصه ها پر
آرزوها در پسِ در
یاد می آرم همی آن خاطرات کودکانه
روی ایوان
توی سینی
استکان چای لیمو
مشت تو پر بود وقندان بود خالی
چای را سر می کشیدم با نبات خنده های بی بهانه
کاش کودک می شدم یک روز تنها
دور ماند و زود طی شد آن زمانه
وای از قلب من و
یاد تو
و آن روزهای شادمانه

به به به احسنت درود بر تو ملاحت جان
شما خیلی عالی سرودید خیلی زیبا
ممنونم که برای من و دوستانم هم به اشتراک گذاشتید مرسی مرسی

غلامرضا نصراللهی شنبه 1 آبان 1395 ساعت 00:41 http://www.ghn92.blogfa.com/

سلام شاعر گرامی
با شعر تازه ای در خدمت شما هستیم و شما دعوتید به نقد و نظر

سلام و درود
ممنون از حضورتون چشم اشعار زیبایی دارید حتما میام برای خوانش و استفاده بردن و حظ بردن از شعرتون

نفیسه جمعه 30 مهر 1395 ساعت 21:03 http://barani24.blogfa.com

ﺗـــــــــﻮ

ﻣﻨﺘﻈﺮﯼ اون بیاد سـمْتِـت!!

اوﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮه ﺗﻮ برﯼ سمتش!

ﺁﺧﺮﻡ ﯾﮑﯽ میاد سمت تو

ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻢ پیشه اون

غـُرور بـا پـَنــبـه سـر میـبره...

به به این قسمتی از یه ترانه باید باشه

دلم قرصه به این قرصا
یکی سبز چشای تو
یکی سرخ لبای من ....
" اینم یه تیکه از ترانه ی من "

مهران جمعه 30 مهر 1395 ساعت 15:16 http://mehran-kh45.blogfa.com/

بیاﺑﺎﻭﺭﮐﻨﯿﻢﺩﻧﯿﺎﻣﺜﻞ شب
ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ
ﺯﻣﯿﻨﺶ ﻫﺴﺖ
ﻫﻮﺍﯾﺶهست
ﺧﺪﺍﯾﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﻣﺎ
ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺯﻏﻢ ﺳﺮﻭﺩﯾﻢ ﻭ
ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺎﻏﺼﻪ ﺳﺮﮐﺮﺩﯾﻢ
ﺭﻫﺎﯾﺶ ﮐﻦ ﮐﻤﯽ ﺑﮕﺬﺭ
ﺑﯿﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﻢ ﺩﻧﯿﺎﺑﺮﺍﯼﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ

سلام و درود
به به بسیار زیبا و بسیار عالی ممنونم از حضورتون

مهربانو جمعه 30 مهر 1395 ساعت 10:16

سلام پونه جان
یاد نوستالژی های کودکانه ام افتادم و از عمق جان گریستم.سپاس از بودنت
مرا بابت نبودن ها و بی حوصلگی هایم ببخش نازنینم

سلام بر مهربانوی عزیز دلم بانوی مهر و ماه ومهربانی ها
کودکی دوران خیلی خوبیه نه متوجه تفاوتها میشی نه متوجه مشکلات بزرگترها و همه رو عاشقونه دوست داری بی دلیل دوست داری غصه هات کوچیکه و زود تموم میشه قهرات چتد دقیقه ایه ...البته بشرطی که تو یه خونواده ی نرمال و عادی باشی ولی آدمهایی هستند که اصلا" فرصت بچگی کردن رو نداشته و ندارند
مرسی از گه گاه بودنت انشالله که سر ذوق و حوصله بیای عزیزم و وبلاگتو راه بندازی

خسرو پنج‌شنبه 29 مهر 1395 ساعت 22:29

. درود . و اما . من تصور می کنم . آهنگ ترانه معرف
. را زمزمه می کردید . و این سروده خلق شد .
. باز باران با ترانه . . بی بهانه . . باز باران !!!!!!!! .
. [ الآن می گویید دیدی نمی توانید حس مرا حدس
. بزنید !!! اصلا مرا درک نمی کنید . ]
. ببخشید

سلام و درود
این دختر بچه کنار ساحل سیترا خیلی خوشحالی کرد والدینش هم بودند پدرش با دختر بزرگترش از این بازیهای بشقاب پرت کن بازی می کرد و مامانه هم از دور مواظب دختر کوچولوش بود که خیلی خوشحال می دوید اینور و اونور تنها چیز یکه به ذهنم زد همین بود دقیقا که : می دویدم همچون آهو از همون ترانه ی زیبای باز باران با ترانه ... واسه همین کلملاتشو دزدیدم و چسبوندم ب این تصویر
نه دیگه نمی گم حدستون درست بود

خسرو چهارشنبه 28 مهر 1395 ساعت 22:07

. از آن شب فراقش تا غم شد همسر من
. گرید بسان باران چشمان مظطر من
. با کاروان عشاق شد در سفر هم آهنگ
. در خاطرش بماند آن یاد و خاطر من
. وقت سفر چه گفتم در گریه ات خندیدی
. دیگر کجا بخندی ای رفته از بر من
. هر شب در آسمان ها استارگان گواهند
. کان ماه آسمانیست پا بوس دلبر من
. آن چشمه درخشان هر صبح به پیش چشمت
. شد شعله ای ز اختر از خشم کهتر من
. با یک نظر توان دید کان عاشق جانانه
. داند همی که عشق است آئین برتر من
. لعل لبش روان بخش در حسرتش بسوزم ........حافظ
. ترسم نباشد قسمت آید چه بر سر من
. آن عاشقم که مستیم این جام و آن جانانه
. یارب نباشد جز تو کس یار و یاور من
. خسرو به مستی هم شعری خوش آهنگ گو
. چون طبع دلکش توست این شعر خوشتر من
. درود . این غزل تقدیم شما .

به به بسیار زیبا بسیار عالی
ممنونم از این همه لطف و بزرگواری درود بر شما و طبع زیبا
و قلم شیواتون احسنت درود درود درود

مهربانو چهارشنبه 28 مهر 1395 ساعت 17:30

سلام عزیز دلم
باور از بخت ندارم که تو مهمان منی
چرا گریه ؟؟ نکنه چون فاتحه ی شعر اصلی رو خوندم

مجیدوفادار چهارشنبه 28 مهر 1395 ساعت 13:56

درود بر پونه

بی ترانه
بی بهانه
نرم و نازک
چست و چابک
گردش یه روز شیرین

فاتحه شعراتو میخونم

درود بر شما
خوب کاری می کنید
در واقع من فاتحه اون شعر زیبای دوست داشتنی رو خوندم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد