جهان هشت گوشه داشت
از شب قرار سر ساعت هشت
جهان هشت گوشه داشت
گوشه ی هشتم بوسه ای کشدار
توی تاریکی مهتاب بین درختان سپیدار
ارشاد می کرد ماه ستاره ها را
خورشید بخواب رفته بود
در آغوش غریبه ای پشت کوه ها
ذهن زمین آشفته بود از گذشته ها
زاییده بود غصه های اش را
نوبت زایش عاشقانه هایش بود...
18__دیماه __93
"پونه شاهی "