ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
من
تو
خدا
یک روز معمولی
لبخند می زنیم به یاسهای اهلی
خوابیده برروی شانه های خالی دیوار
می رویم به راه خود تا خود
می دویم به سوی خود از خود
تا ثبت کنیم بودن را
تا ثابت کنیم ماندن را
من
تو
خدا
من به تو می اندیشم
تو به دیگری
خدا به ما
آغاز می شود یک صبح
از تو و لحظه ها و خدا
سالهاست شماره می زند زمین
بر تن تاریخ
داغ
بودن و نبود ن را
یک هزار و سیصد و نودو یک
یک هزار و سیصد و نود و دو
یک هزار وسیصد ونود وسه
شاید دوباره
من
تو
تا همیشه خدا
رقم زدیم در
یک هزاروسیصد و نودو چهار
دوباره بودن را ...
"پونه شاهی"
16__آذر __93
درود بر شما عالی
درود براستاددوست داشتنی خواهر عزیزم مرسی مرسی وبلاگم منور شد با حضورت