من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"من ، تو ، خدا"

من

تو

خدا

 یک روز معمولی

لبخند می زنیم  به یاسهای اهلی

خوابیده  برروی شانه های  خالی  دیوار

می رویم به راه خود تا  خود

 می دویم به سوی  خود از خود

تا ثبت  کنیم بودن را

 تا ثابت کنیم ماندن را

 

من

تو

خدا

من به تو می اندیشم

تو به دیگری 

خدا به ما 

آغاز می شود یک صبح

از تو و لحظه ها و خدا

  سالهاست  شماره می زند زمین

بر تن تاریخ

  داغ

بودن  و نبود ن  را

یک هزار و سیصد و نودو یک  

یک هزار و سیصد و نود و دو

یک هزار وسیصد ونود وسه

شاید دوباره

من

تو

تا همیشه  خدا

رقم زدیم در

یک هزاروسیصد و نودو  چهار

دوباره بودن را  ...


"پونه شاهی"

16__آذر __93

نظرات 1 + ارسال نظر
طاهره شاهی دوشنبه 30 آذر 1394 ساعت 10:00 http://shahi72.blogfa.com

درود بر شما عالی

درود براستاددوست داشتنی خواهر عزیزم مرسی مرسی وبلاگم منور شد با حضورت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد