من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"تسلیت "


تقدیم به دوست عزیز و نازنینم مهربانوی دوست داشتنی  به بهانه ی تسلیت و  فوت

 تکه ای از قلبش وجودش  مرد مقدس زنگی اش قهرمان همیشگی زندگیش .....پدر



 غم دوست 

__________


ما ندانیم

 قدر  اندوه تو را 

دل  تو  بی تا ب است 

دل من دلگیر است 

غم و اندوه تورا

نتوانیم کنیم چاره؛  خدایا مددی 

صبری زیبا عنایت فرما 

مهربانوی مرا 

ای خدا

روح آن رفته سفر  را 

تو خودت شاد و مفرح بنما ...


 آمین یا رب العالمین 


"پونه شاهی " 

5 تیر 95

+ تاخیر منو ببخش  مهربانوی عزیزم 

نازنین مهربانم بیادت بودم تمام لحظه ها ، 

درگیر مسیله  ای بودم و هستم که شاید طول بکشه که حل بشه 

نظرات 9 + ارسال نظر
ملاحت سه‌شنبه 15 تیر 1395 ساعت 10:13 http://berangebaran13.blogfa.com

[گل][گل][گل]
***************
خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل

دسترنج یکماه ی خود را در رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم.(آمین)

عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد...

**********************
[گل][گل][گل]




سلام بانوی بزرگوار.
الهی به حق همین روزهای عزیز
خدای مهربان همه بیماران رو شفا عنایت کند.

سلام بانو ملاحت عزیزم

مرسی از دعاهای خوبت و تبریکت عید تو هم مبارک و طاعاتت قبول حق

مجیدوفادار دوشنبه 14 تیر 1395 ساعت 12:11 http://vafadarfaz.blogfa.com/

سلام پونه

خوبی خوشی؟

این پستت کپک زد
یه پست جدید یه شعر جدید در وصف مجید وفادار بذار همه حال کنن یه بوی خوشی تو وبلاگت بیاد

سلام بر جناب وفا دار

می خواستم امتحان کنم ببینم واقعنی وفا داری یا مثلنی وفا داری
من دیروز و امروز رو هم سرکار بودم فردا رو هم هستم صورتهای مالی رو داریم می بندیم یه شنبه مجمع داریم باید نزدیک 1000 تا سهامدار رو جوابگو باشیم

ملاحت یکشنبه 13 تیر 1395 ساعت 10:24 http://berangebaran13.blogfa.com

آنکه دوستش داشتم
پرنده ای بود
بر شیار گونه هایش رد پای آسمانی
رو به جایی که خود هم نمی دانست خودنمایی می کرد!
و من خود را به ندیدن می زدم!

آنکه دوستش داشتم
مسافری بود
همیشه در دست‌هایش چمدانی و
در جیب هایش بلیطی برای نماندن بود
اما از لب هایش حرفی از رفتن نمی ریخت!

آنکه دوستش داشتم
رگ خوابم را در دست داشت
و با همان دست‌هایی که همیشه بوی نرگس می داد
دست بر موهایم کشید و از رفتن گفت...
اما در دست‌های من زنجیری نبود
آغوشم قفسی با خود نداشت و
بوسه ام بر لبانش مهر سکوتی نشد!
فقط لحظه ای نگریستمش و
تنها بر زانوانش گریستم
تنها گریستم و گریستم و او
بر رودخانه ی اشک‌هایم
قایقی به آب انداخت
و از هر آه تلخ و سردم
بادبانش را جانی دوباره بخشید!

آنکه دوستش داشتم
شبی تمامی زیباییش را در کوله باری ریخت و
بی آنکه حتی نگاهی
به آن که پشت سرش
کاسه ای آب در دست نگرفته بود انداخته باشد
رفت و رفت...

و در پی یافتن آنچه خود هم نمی دانست
ذره ذره زیبایی اش را
در آغوش دیگران جای گذاشت!


آنکه دوستش داشتم
از ابتدا برای رفتن آمده بود
و برای ماندنش
به همراه من
نه زنجیری بود
نه قفسی
و نه حتی کاسه آبی برای بازگشتن...
و همانگونه که همیشه دوست می داشت مثل همه شد

و به باد سپرد عطر نرگسی دستانش را...

"مصطفی زاهدی"

حضرت سعدی می فرمایند :
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست ...

ممنونم از شعر زیبایی که ارسال کردید مرسی مرسی عزیزم

ملاحت پنج‌شنبه 10 تیر 1395 ساعت 11:42 http://berangebaran13.blogfa.com

سلام بانوی گرامی .
ضمن ابراز همدردی با مهربانوی خوبم از شما برای این پست زیبا سپاسگزارم.
امید که روح آن بزرگوار درجوار حق مغفور باشد.
برای مهربانوی عزیزم هم آرزوی صبوری وآرامش دارم.

سایه پدران ومادرانی که در قید حیات هستند بر سر فرزندانشان مستدام باد.
وروح آسمانیهایشان آرام وشاد.

سلام بر ملاحت عزیزم
ممنونم انشالله روحشون قرین رحمت الهی قرار بگیره و خداوند رفتگان شما رو هم بیامرزه
آمین
الهی صد هزار آمین مرسی از دعاهای قشنگت

خسرو چهارشنبه 9 تیر 1395 ساعت 22:59

. آری وداع مرگ سخت تلخ و دردناک است .
. من که میدانم اجل ناخوانده و بیدادگر
. سر زده می آید و راه فراری نیست نیست . . شاعر ؟؟!!
. خواهد آمد روزگارانی که دیگر نیستم من
. خواهد آمد روزگارانی که دانید کیستم من
. میکشید دست نوازش بر سر و بر صورت و بر گونه ام
. زیر دستان شما عکس است و دیگر نیستم من
. آنچه میماند ز من کاه و کوه زشتی و نیکیست
. از چه رو غمگین بمانم عهدها با کوه بستم من
. چند بیت از یک غزلم در دفتر اولم .
. و گویا گرفتار شده ای چون من که داشتم دیوانه
. می شدم . . خدا کند مشکل شما هم بر طرف شود
. زیرا کم به وبگاه خود میرسی .

سلام و درود بر خسرو خوبان
هم صورتهای مالی و حسابرس هم گزارشات هم کسالت خودم و هم کسالت مادرم تمام وقت و ذهنمو مشغول کرده برا همین کمتر هستم آخر شب شاید تو اینستا برم یا نرم ...مرسی من هم بیاد تک تکتون هستم

گنجینه خلوت من سه‌شنبه 8 تیر 1395 ساعت 12:54 http://marjandabiri.blogfa.com/

سلام پونه عزیزم
در غم فراق پدر عزیز مهربانویم من نیز عزادارم.
باشد که خدا در بهشت برینش جای دهد .
روحش شاد

خدا به شما هم سلامتی بده مهربون . لطف کردی بخاطر این پست گرانمایه ات .
می بوسمت

سلام بر گنجینه ایکه من گنجینه ی مهر می خونمش ...مرسی از همدردیت گلم
آمین بهشت جایگاه این عزیز سفر رفته و همه ی آدمهایی که دوستشون داریم باشه ...
فدای مهربونیات نازنینم درود بر تو

خسرو یکشنبه 6 تیر 1395 ساعت 21:43

. درود . آفرین . شایسته سرودی . زمانی دوست
. واقعی هستی که درد دوست با همه ی وجودت
. احساس کنی .
. دزد در خانه همسایه توست مرد بپا خیز دمی
. این چه ننگیست که درد تو مرا نیست غمی .

سلام و درود
کاشکی می شد آرامش و صبر رو بهش ارزونی داشت جای عزیزترینش رو نمیشه پر کرد فقط می تونیم براش دعا کنیم

آسنا یکشنبه 6 تیر 1395 ساعت 19:43

سلام پونه جان.مطلبتو خوندم شوکه شدم خیلی ناراحت شدم تازه رفتم وبلاگ مهربانوجان و متاسفانه خیلی باتاخیر
خدا روحشون وشادکنه ان شالله

سلام عزیزم مرسی از همدردی و پیگیریت مهربون

مجیدوفادار شنبه 5 تیر 1395 ساعت 17:05

دلت مملو از عشق ...جانت سر شار از مهربانیها ...جسمت در اندیشه تلاش وموفقیت .وگره گشایی خلق ..فکر وذکرت خدا ومدد ویاری از او ونهایت عشق به خوبیها ......دران لحظه باورکن که دستت در دستان پروردگار وجسمت در اغوش خداوند ..چه شیرین است اینگونه زنده بودن وزندگی کردن


سلام
قبول باشه

خدا رحمت کنه همه اموات و پدر مهربانوی عزیز
میذاشتی به مراسم سالگرد میومدی

سلام
باشه باشه منظورم قبوله برا شما هم هموجور
باور کنید یه گرفتاری بزرگی داشتم نتونستم زودتر بیام انشالله ببخشه منو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد