من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"خدای بی صدا"

شکسته بود بال  ما

شکسته بال بی صدا

 

کمین کرده ماجرا 

در این فضای بی هوا

 

غمی چنان بی صدا 

خزیده  کنج دنج ما

 

رهایی جز خدا نبود

 دوای درد و رنج ما


صدایی جز خدا نبود

خدا خدای بی صدا


 

"پونه شاهی "


5خرداد95

نظرات 2 + ارسال نظر
ملاحت چهارشنبه 30 تیر 1395 ساعت 21:32 http://berangebaran13.blogfa.com

از تو دور شدم

مثل ابر از دریا

اما هر جا رفتم باریدم.



"رسول یونان"

باریدم
من به کویرها
کویر تشنه بود
و ندید اشک هایم را ...

مجیدوفادار شنبه 26 تیر 1395 ساعت 17:13

درود بر پونه عزیز


ممنون از شعرهایت

سلام و درود
بر وفادار لشکرم جناب آقای وفادار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد