من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"
من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

من پریشانتر از قاصدکم در دل باد

اگر به خانه ی من می آیی یک کتاب بیاور تا با آن روشن کنم شبهای تاریک افکارم را... "پونه شاهی"

"اندیشه ی سبز"


Photo shot by:Pooneh.Shahi


  • در دل شنزار شور
    سبزه دهد ریشه ای
    هیچ حصاری  نشد
    سد بر اندیشه ای...


  • "پونه شاهی"


نظرات 13 + ارسال نظر
فرزانه دوشنبه 29 آذر 1395 ساعت 14:46

سد شده! خیلی هم شده!

....
سکوت سرشار از ناگفته هاست ...

ملاحت دوشنبه 15 آذر 1395 ساعت 10:19 http://berangebaran13.blogfa.com

بادها را به تو هدیه می‌ کنم
و باران را
و برترین شعرم را که تنها یک جمله است
دوستت دارم

چه بسیار شب‌ ها و روزهای زمستانی
دوستت داشتم
پیش از آنکه زاده شوم
چه بسیار شب‌ ها و روزهای پاییزی
دوستت داشتم
پیش از آنکه زاده شوم

و چه بسیار شب‌ ها و روزهایی
پس از مرگ
که دوستت خواهم داشت
و در عشق تو زاده می‌ شوم
و در عشق تو می‌ زیم
و در عشق تو خواهم مرد

یوزف زینکلایر شاعر سوئیس
مترجم : رضا نجفی
............................................
سلام پونه بانوی عزیز.

زیباست این سروده ی کوتاهتون

جسارتا منم نظرم رو بگم درباره ی مصرع آخر
مانع اندیشه ای

................................
در دل شنزار شور
سبزه دهد ریشه ای
هیچ حصاری نشد
مانع اندیشه ای...

درود بر اندیشه ی بلندتان

سلام عزیزن خوش اومدی گلم
ممنونم از خوندن و اظهار لطفت مرسی مرسی

مهربانو سه‌شنبه 9 آذر 1395 ساعت 22:06

پونه جان سلام
ببخشید توان نوشتن ندارم
دوستت دارم نازنین

سلام مهربانوی عزیزم
بانوی مهربانی ها
جای تو همیشه خالیه هیچکس نمی تونه پرش کنه
لطفا" برگرد هر چه زودتر و وبلاگتو دوباره راه بنداز
من هم دوستت دارم

خسرو شنبه 6 آذر 1395 ساعت 21:56

اگر سحر چو زیارت نگه به روی تو کردم
جوانیم که هدر به جستجوی تو کردم
اگر که می گذرد جهان به طرف کمال
چو زائران منی گذر بسوی تو کردم
به پند ناصح پیر که گفت حذر کنم از تو
نکرده گوش به دل جز آرزوی تو کردم
به کوی خود همه عمر چه خنده ها که نکردم
چه گریه ها که به زاری به پای کوی تو کردم
چو شاکران به حق شدم روانه حج
عجب که ز کعبه هوای بوی تو کردم
بیا به راه خدا اسیر خود تو رها
مکن که عمر وفاش شمار موی تو کردم
ببین که عارفان پاک نهاده روی خود بخاک
من همچو خسرو زاهد سجود روی تو کردم
. درود . امید که مقبل افتد !!!

به به احسنت درود بر شما
بسیار عالی و زیبا سرودید
گاهی فکر میکنه آدم شعری از شعرهای حافظه که داره می خونه
ممنونم مرسی مرسی مرسی

خسرو شنبه 6 آذر 1395 ساعت 19:30

. بنده . سروده پونه عزیز را . عالی توصیف کردم . با دو
. معنا . اول . . از محبت خارها گل می شوند .
. دوم . با شعر انقلابی حمید مصدق برابر دانستم .
. شاعر . شورزار را شرایط جامعه [ یک کشوری ] دانسته
. و می گوید با کمی همت مردمانش به آزادی میرسند .
. که می شود از شورزار گل رویاند . و این همان خیال
. است . . همان استعاره است . و تصویری که شاعر
. برای بیانش از غیر ممکن استمداد کرده است .
. دقیقا مانند خواجه شیراز . . / تا شدم حلقه بگوش
. در میخانه عشق / هر دم از نو غمی آید به
. مبارک بادم !!!!!!! . / باور کنید به راحتی از ده ها
. شاعر نامی در گذشته و معاصر نمونه خواهم آورد
. که کلمات شعری را تک تک معنا نمی کنند .
. واقعا شگف زده شدم . وقتی استاد . با دقتی
. مو شکافانه دانه را . . بذر . .را معنا میکردند .
. این است تمنای شاگردی از استادش .
. شما که به راحتی آنچنان غزل های نابی را
. میسراید . . کمی هم با تصویر . . خیال و استعاره
. مهربان باشید . می بخشید . در پناه خدا باشید .

مرسی که تو این چالش شرکت کردید
ولی وقتی حرف از استاد می شه و
شما و اساتید محترم شعری رو به چالش می کشید ترجیح می دم عقب نشینی کنم ولی راست راستش. بگم شعر خودم رو دوست داشتم فقط مصرع دوم رو عالی استاد گفتند که باز با مصرع اول من یه کمی منافات داشت رو بخش سیلابها و بخش کردنش
مرسی که وقت گذاشتید و اینقدر زیبا برداشت کردید که دقیقا" منظورن همون منظور شما بود ...استبداد و ظلم و....

خسرو شنبه 6 آذر 1395 ساعت 19:15

. درود . بر پونه عزیز و استاد محزونی ارجمند .
. در این مدت که افتخار شاگردی استاد نصیبم شده
. آنچه دیدم . تسلط استاد بر واژگان و اوازن شعریست .
. اما . کاش کمی هم با آرایه های علم بدیع مهربان
. بودند . بخصوص . استعاره . .خیال و تصویر . سروده من
. گل که چنین جلوه کرد باغ همه خنده زد
. استاد می فرمایند . باید برای خواننده بگویی که گل
. چگونه جلوه کرده است !!! . . . خواجه شیراز می
. فرماید . جلوه ای کرد رخت روز ازل زیر نقاب .
. و البته به خواننده نگفتن که یار چگونه جلوه کرده است
. و من / که جز مردان راه عشق کسی ساغر
. نمیگیرد . . می فرمایند . که جز عشاق ره کسی
. ساغر نمیگیرد . . باید پرسید . کدامین . . ره . . ؟؟
. اخوان ثالث در / زمستان / سرها در گریبان است
. کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را /
. و برای خواننده نگفت که شرایط جامعه چگونه است و ساواک همه جا هست و مردم از ترس جواب سلام
. یکدیگر را نمی دهند . . . . ادامه دارد .
.

سلام بر جناب خسرو خان خوان هشتم
به به ؛ به شعرآراسنه شده این کامنت عالیه
من گرفتم شما چه فرمودید
گاهی نباید زیاد تو قید و بند ریز واژه ها رفت چون داری دنبال یه معنای کلی می ری این نظر منه
چون گاهی پرداخت به ریز جزئیات شعرتو از مسیری که پیش می بری خارج میکنه

مجیدوفا شنبه 6 آذر 1395 ساعت 16:27 http://vafadarfaz.blogfa.com/

سلام پونه

ممنون ازحضورت

از دیدن عکس های قشنگت لذت میبرم
اهل و ذوق و هنر هستی و عالیه

سلام بر آقای وفادار گرامی
اولا" زیارت قبول
دوما" متاسفم مجددا" تسلیت برای دوست عزیزت همه مون یه روز میمیریم چه بهتر که شایسته بمیریم روحش شاد
سوما" امیدوارم هیچوقت غمگین نبینمتون
چهارما" مرسی خوشحالم که از عکسها خوشتون اومده

امین شفیعی شنبه 6 آذر 1395 ساعت 10:50 http://aspris.blogfa.com

درود
مصرع چهارم سکته ای کوچک داشت
ولی زیبا بود
به روزم
دعوتید
هماره انوشه بزی

سلام و درود
خوش اومدید به وبلاگ من
بله در واقع این نوشته رو میشه گفت دیگه متعلق به من نیست
ادیت خورده دو بار بخاطر نظر دوستان و در قسمت دوم ادیت این سکته بوجود اومده قبول دارم
چشم حتما به امپراطوری شما هم سر می زنم

محمد.ب چهارشنبه 3 آذر 1395 ساعت 19:21 http://vilebakhtiari1394.blogfa.com/

درجهانی
زندگی میکنیم...
که باید پنهانی
عشق بازی کرد!
درحالی که
خشونت را
درروز روشن تمرین میکنند...!

سلام و درود
احسنت دقیقا" همینطوره

محزونی نامقی چهارشنبه 3 آذر 1395 ساعت 11:18

پونه ی عزیز بسلامت باد

احسن بر این نگرش زیبا
وچه تصویر دل انگیزی - همانند اوایل رشد صیفی جات .
آری هیچ چیز مانع از بروز اندیشه نمیشه.
بگذار کمی فضولی کنم.بسیار زیبا گفتی اما از نظر کلی آنجه سبز میشه دانه وبذره وریشه رسالتش رشد دادن وبزرگ شدن گیاه یا درخته وآنچه سبز بدان اطلاق میشه اندام هوائی است.سبز شدن برای ریشه بکار نمیره.وباید گفت :
در دل شنزار شور
بذر دهد ریشه ای ویا( سبزه دهد ریشه ای)
وباز چون برای حصار فعل نشد آمده می بایست ربط کلامی آن را با عدم سد شدن برابر اندیشه بهم پیوست داد.
هیچ حصاری نشد
سد ، بر اندیشه ای
(نشد) در این مصرع یعنی : هیچ حصاری نیست که بتواند سد اندیشه بشه پس بجای فعل (کند)می توایم از(بر)برای ارتباط کلام بهره گیریم.

مانا باشید

سلام و درود جناب استاد محزونی
خوش اومدید صفا اوردید
کلا شعر رو عوض کردیم با مشارکت شما و دوست گرانقدر جناب آقای میثم
عوضش کردم ولی حس میکنم بخشش میکنم سیلاباش بهم نمیخوره از نظر تعدادی یه نگاهی بکنید لطفا"
ضمنا" آدرس وبلاگتون رو ندادید تا از نوشته های شما هم استفاده کنیم و یاد بگیریم
ممنو از حضورتون
درود بر شما

خسرو سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 21:58

. درود . آیا تا بحال چشم هایت با نگاهی تلاقی کرده است
. که مات شوی . نگاهی که یک کتاب حرف دارد . . آنچه تو با کلمات تصویر کرده ای . یک
. کتاب حرف دارد . نه . اصلا عاشقانه
. نیست . می شود گفت . [ از محبت خارها گل می شود ]
. اما . من بیشتر بوی خوش شعر / حمید مصدق / را
. می شنوم . آنجا که می گوید : . . . . .
. من اگر بر خیزم تو اگر بر خیزی همه بر می خیزند !!!!!! .
. در هر حال تو یک بیست از من طلب داشتی !!!!
. اینک خوشحالم که دیگر بدهکار نیستم !!!!!!!!!!!!!!!! .
. شب برفی پائیزیت خوش و خرم باد

سلام و درود جناب فیضی بزرگوارید
ی مقدار ایراد داشت که جناب میثم راهنمایی کردند و اصلاحش کردم
خوشحالم که پسندید و اینکه 20گرفتن از شما افتخار بزرگیه
مرسی که هستی و نظر می نویسید و راهنمایی میکنیددرود بر خان خوان هشتم جناب خسرو خان
خوش بحالتون برف داشتید ما فقط سرمای زیر 15 درجه داشتیم و بس

مسعود سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 16:40 http://arus2016.blogfa.com

هیچ مانعی نمیتونه مانع سبز شدن اندیشه ایی بشه,زیبا نوشتی بانو

سلام و درود جناب مسعود خوش اومدید بعد از مدتها البته
ممنونم بزرگوارید درود بر شما

میثم سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 09:58

در دل شنزار شور
سلام پونه خانم
سبز شود ریشه ای

هیچ حصاری نشد
سد کند اندیشه ای

فی الواقع از نظر وزن، تغییراتی لازم داره که اون بالاییهپیشنهاد میشه.

سلام و درود

مرسی ممنونم اصلاحش کردم
سپاس و درود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد